نویسنده: وحید مژده در چند ماه اخیر نشست های متعددی میان نمایندگان طالبان و شخصیت هایی از داخل نظام موجود در افغانستان در خارج از افغانستان صورت گرفته است. هرچند این نشست ها رسمی نبوده و افراد شرکت کننده نیز بصورت شخصی دعوت شده بودند اما پیامد های آن می تواند امیدوار کننده باشد. در […]

نویسنده: وحید مژده

در چند ماه اخیر نشست های متعددی میان نمایندگان طالبان و شخصیت هایی از داخل نظام موجود در افغانستان در خارج از افغانستان صورت گرفته است. هرچند این نشست ها رسمی نبوده و افراد شرکت کننده نیز بصورت شخصی دعوت شده بودند اما پیامد های آن می تواند امیدوار کننده باشد.

در چند ماه اخیر طالبان در میدان دیپلوماسی دست به تحرکات چشمگیر زده اند. آیا این تحرکات آنان در جهت تماس و مذاکره با جناح های مختلف در داخل و سفر های شان به کشور های خارجی نشان از تغییر در استراتژی آنان در مورد افغانستان دارد؟ ظهور گروه جدید منسوب به داعش در افغانستان و نیز فشار های پاکستان بر طالبان تا کدام حد در این تحرکات بی سابقۀ طالبان در بخش سیاسی تاثیرگذار بوده است؟

گروه طالبان تا اکنون در ذهنیت ها بیشتر به عنوان یک گروه نظامی که در صدد رسیدن به قدرت از راه زور است و هیچ تفاهمی به منظور تقسیم قدرت با دیگران را برنمی تابد، مطرح بوده اند. طالبان از چندین سال بدینسو در صدد اند تا این تصور در مورد خودشان را که تاحدی هم به عملکرد های دوران حاکمیت شان نیز رابطه دارد، از ذهنیت ها بزدایند.

رفتن اعضای دفتر سیاسی طالبان به قطر را می توان یک تحول بزرگ در این گروه در طول سال های بعد از ۲۰۰۱ دانست. دفتر قطر برای طالبان فرصت رابطه با جهان خارج را فراهم آورد و آنان از حالت انزوا بیرون آمدند. نمایندگان دفتر طالبان در نشست های کیوتو در جاپان و شانتئی در فرانسه شرکت کردند و مواضع خود را بیان نمودند. می توان گفت که تماس با جامعۀ جهانی در این تغییر موضع آنان بسیار تاثیر گذار بوده است.

در نشست پگواش در قطر برای نخستین بار امکان رویارویی میان زنان افغان که از کابل رفته بودند و نمایندگان طالبان میسر شد. ملالی شینواری که از کابل در این نشست دعوت شده بود، با طالبان در مورد حقوق زن از نظر طالبان به مذاکره نشست.

بعد از نشست دوحه، طیب آغا در راس یک هیئت از طالبان به تهران رفت. هرچند وزارت خارجۀ ایران از این سفر ابراز بی خبری نمود اما به گزارش خبرگزاری تسنیم که به سپاه پاسداران ایران نزدیک است این سفر به دعوت مقامات ایرانی صورت گرفته بود. از آن به بعد بصورت ناگهانی خبر مذاکراتی میان نهاد های جامعۀ مدنی افغان و نمایندگان دفتر طالبان در قطر در اسلو پایتخت ناروی بگوش رسید.

ناروی کشوری است که در پروسۀ صلح افغانستان تلاشی خاموشانه دارد. تماس های این کشور با طالبان از زمانی آغاز شد که کای آیده از کشور ناروی وظیفۀ نمایدۀ خاص سازمان ملل متحد در افغانستان را بعهده گرفت. این تماس ها موجب اعتماد دفتر طالبان در قطر نسبت به ناروی گردید و اعضای این دفتر تا اکنون بارها به اسلو سفر کرده اند.

در نشست اسلو که در اوایل ماه جون صورت گرفت، نمایندگانی از جامعۀ مدنی افغانستان دعوت شده بودند اما مشخصۀ این نشست این بود که در آن طالبان حاضر شدند با سرسخت ترین مخالفین خود که همیشه علیه طالبان سخن می گفتند به مذاکره بنشینند. شکریه بارکزی نمایندۀ پارلمان که بجای مذاکره با طالبان بیشتر طرفدار جنگ با آنها بود و یکی از زنانی بود که در این نشست شرکت داشت، به گفتۀ خودش با طالبان در مورد حقوق زن در آیندۀ افغانستان به مذاکره نشست و طالبان در این نشست مواضع خود در مورد حق تحصیل و کار برای زنان را بصورت واضح بیان کردند که طرف مقابل آنرا نشان از تغییر در موضع طالبان ارزیابی نمودند.

از آن به بعد نشستی در دوبی برگزار شد که در آن داکتر قیوم کوچی کاکای اشرف غنی احمدزی، انجنیر قطب الدین هلال از مقامات سابق حزب اسلامی برهبری حکمتیار که فعلاً در تیم اشرف غنی شامل است و سید اسحاق گیلانی از افراد نزدیک به داکتر عبدالله عبدالله شرکت داشتند. انتخاب طالبان در گزینش افراد مورد مذاکره نیز جالب است.

سید اسحاق گیلانی در عین حال وابسته به خانوادۀ پیر سید احمد گیلانی است و می تواند از یک رهبر جهادی هم نمایندگی نماید و قطب الدین هلال که یکی از افراد مورد اعتماد حکمتیار بود و در انتخابات ریاست جمهوری نیز با پشتیبانی حزب اسلامی حکمتیار در کارزار انتخاباتی سهم گرفت. هلال و گیلانی با پاکستان نیز رابطۀ خوب دارند.

در نشست دوبی روی نشستی که قرار است بعد از پایان ماه رمضان در دوحه صورت گیرد بحث و تبادل نظر صورت گرفت. موضوعات مهم این بحث ظاهراً دو موضوع بود؛ انتخاب اشخاص برای سهم گیری در نشست آیندۀ قطر و اجندای مورد بحث.

تحرکات بی سابقۀ طالبان در عرصۀ سیاسی را می توان در پیوند با فشار های پاکستان بر آنان ارزیابی کرد. طالبان با این تحرکات خویش چالش بزرگی را بجان خریده و رو در روی پاکستان قرار گرفته اند.

تجربۀ دوران جهاد نشان داده که پاکستان در بخش نظامی به گروه های وابسته به خویش آزادی عمل می دهد اما در پروسۀ سیاسی و زمانیکه پای مذاکره و تفاهم در میان باشد، می خواهد خود از آن گروه ها نمایندگی نموده و امتیاز بگیرد. در حقیقت زمان گرفتن امتیاز برای پاکستان، مذاکرات سیاسی است. مثال روشن در این زمینه مذاکرات ژنو قبل از خروج نیروهای اتحاد شوروی از افغانستان بود که پاکستان به نمایندگی از مجاهدین افغان در آن شرکت کرد.

طالبان، تحرکات موازی پاکستان در بخش سیاسی را که توسط کسانی چون ملا عبدالجلیل و ملا عبدالرزاق براه انداخته است، عملاً خنثی کردند. شرکت این افراد در نشست ارومچی هیچ دست آوردی برای پاکستان نداشت و طالبان اعلام نمودند که این افراد از آنان نمایندگی نمی کنند.

فشار های نظامی ای که پاکستان در شرق افغانستان به نام داعش بر طالبان وارد آورده، طالبان را در میدان جنگ موقتاً به موضع تدافعی کشانده است زیرا طالبان در شرایط فعلی نمی خواهند مستقیماً درگیر کشمکش نظامی با پاکستان گردند اما این وضع نیز قابل دوام نیست زیرا داعش پاکستانی درصدد است بسوی کنر راه باز کند که ملا فضل الله رهبر طالبان پاکستانی در آنجا پناه گرفته است. پاکستان ملا فضل الله را گماشتۀ استخبارات هندوستان ”را“ می داند.

هرچند این وعدۀ پاکستان به دولت افغانستان که طالبان را به پشت میز مذاکره حاضر خواهد کرد به شکلی که پاکستان اراده داشت تا اکنون تحقق نیافته است اما همین فشار های پاکستان بر طالبان را می توان بصورت غیرمستقیم عامل تحرکات اخیر آنان در بخش سیاسی دانست.

این تحولات در بخش سیاسی در شرایطی صورت می گیرد که طالبان در میدان نظامی نیز تحرکات وسیعی را براه انداخته و در بخش هایی مهمی از شمال افغانستان حضور یافته اند. منظور طالبان می تواند این باشد که اگر مذاکرات صلح آغاز گردد، آنها از موقف قوی تر پشت میز مذاکره حاضر شوند.

این درحالیست که رئیس جمهور غنی تاکید دارد که قبل از صلح با طالبان می خواهد با پاکستان صلح نماید و نیز گفته است که از موضع ضعیف با طالبان مذاکره نخواهد کرد. بنا براین، علی الرغم تحرکات سیاسی که در این اواخر شاهد آن هستیم، آیندۀ این مذاکرات صلح تا حد زیادی به موضع دولت افغانستان نیر مربوط است.