نویسنده: عنایت بار دیگر از ولایت بدخشان، خبرهای مأیوس کننده شنیده می شود. خبرهای از جنس نفرت و انزجار، خبرهای که ریشه در عمق استراتیژی دشمنان این سرزمین دارد. از چند سال بدینسو خبرساز در بدخشان طالبان اند. طالبانی‌که به نیابت قدرت های بزرگ و عاملان منطقۀ در برابر ملت های آزاده می جنگند. طی […]

نویسنده: عنایت

بار دیگر از ولایت بدخشان، خبرهای مأیوس کننده شنیده می شود. خبرهای از جنس نفرت و انزجار، خبرهای که ریشه در عمق استراتیژی دشمنان این سرزمین دارد. از چند سال بدینسو خبرساز در بدخشان طالبان اند. طالبانی‌که به نیابت قدرت های بزرگ و عاملان منطقۀ در برابر ملت های آزاده می جنگند.

طی روزهای اخیر این گروه تروریستی با حمله به چند پاسگاه پولیس، در مربوطات ولسوالی یمگان، بخش عمدۀ این ولسوالی را به تصرف خود درآوردند. این در حالیست که در گذشته نیز طالبان با حمله به پوسته های امنیتی در ولسوالی وردوج اقدام به کشت و کشتار زدند. در حمله های قبلی دست کم ۱۷ نفر از سربازان پولیس نظم عامه را شهید و تعدادی را اسیر و مقدار زیادی از وسایل و تجهیزات را با خود بردند. اما در تصرف یمگان تعداد تلفات کمتر بوده است.

مقامات محلی گفته اند که تصرف یمگان از سوی دشمن در پی یک عقبی نیشنی تاکتیکی رخ داده است. اما شاهدان عینی در محل می گویند: نیروهای حکومت وقتی دیدند، حمایت کافی برای رزمیدن ندارند، مجبور شدند، تا عقب نشینی نمایند. خبر تصرف یمگان در حالی رخ داد که چندی پیش در درۀ خستک تعدادی از سربازان ارتش ملی به شنیع ترین حالت سربریده شدند. هشدارها در رابطه به این موضوع جایی را نگرفت و این بار قسمت از پیکر بدخشان به دست دشمن افتاد است.

خبرهای مبنی بر تصرف شهرستان شهداء یا همان زردیوی قبلی، در رسانه ها پخش شده است. با این حال مقامات امنیتی در بدخشان می گویند که در پی باز پس گیری مناطق از دست رفته هستند. اوضاع بد امنیتی بدخشان همه مردم را نگران کرده است. مردم بدخشان و نمایندگان این ولایت بار ها هشدار داده اند که قضیۀ بدخشان نباید دست کم گرفته شود. شاهدان از محل می گویند: بر علاوۀ یمگان و وردوج، تعداد دیگری از ولسوالی ها در این ولایت، در معرض خطر جدی امنیتی قرار دارند.

تصاویر نشان می دهد که در تصرف یمگان جنگجویان غیر بومی نقش اساسی را داشتند. بدخشان که در شمال شرق افغانستان موقعیت دارد، به سه کشور همسایۀ (پاکستان، چین و تاجیکستان) مرز مشترک دارد. بدخشان در سال جاری تا اکنون شاهد چندین حملۀ خونین از سوی دشمنان بوده است. نا امنی ها در بدخشان از ۵ سال پیش آغاز شده بود. سال ۸۸ بود که خبرهای ناخوشایند، از این ولایت پخش می شد. درآن زمان هشدارهای مردم، احزاب سیاسی و نمایندگان واقعی بدخشان از سوی حکومت مرکزی کمتر شنیده شد و در واقع به مسئله ای بدخشان سلیقه ای برخورد صورت گرفت.

اکنون بدخشان به یک زخم خونین تبدیل شده است. اما چرا نا امنی و تلفات در بدخشان؟ به عنوان یک شهروند بدخشان بارها نوشتم که قسمتی جنگ در بدخشان ریشه در اختلافات درونی سران بدخشان به ویژه نمایندگان بدخشان در مجلس دارد. این نمایندگان بر سر منافع شخصی از نا امنی ها همواره سود برده و می برند.

برخی از نمایندگان بدخشان به خاطر منافع فردی در ابتدا از سیاست مسلح سازی افراد بی سرو پا کار گرفتند، تا رقیبان محلی خود را تهدید و سر به نیست کنند. افراد مسلح مربوط به این‌ها، با ایجاد رعب و وحشت در دهات زمینۀ مداخلۀ فرصت طلبان بیرونی را مساعد ساخت و برای آنان جای پا باز نمود. شاید فکر نکرده بودند، وقتی کسی مسلح می شود، ارتباطش گسترده و فرامرزی می شود. ممکن اصلاً تصور نکرده بودند که افراد مسلح تنها خریداران محلی ندارند، بلکه مشتریان منطقۀ و بین المللی نیز می توانند داشته باشند.!

همانگونه که بار گفته شده است، معدن لاجورد، بایست مایۀ خیر و عامل رشد اقتصاد در بدخشان و افغانستان باشد، متأسفانه عامل جنگ و نا امنی در بدخشان شده است. زیرا افراد از جهات مختلف سعی دارند، این معدن را تحت کنترول خود داشته باشد. بر سر به دست داشتن و کنترل این معدن افراد ذی نفوذ از هر سو سعی می کنند رقیبان محلی خود را دور بزنند. در نهایت این سوء نیت‌ها و استفاده های شخصی حالا فرا محلی شده و پای تروریست ها و افراد بیرونی را به ولسوالی های همجوار کشانده است که یمگان یکی از این ولسوالی ها است.

قاچاق مواد مخدر که به طور سنتی از سوی زورمندان به ویژه برخی از افراد وابسته به چند وکیل و چند قوماندان سودجو، صورت می گیرد، به آتش جنگ در بدخشان نفت می پاشند. با توجه به موقعیت بدخشان که در همسایه‌گی چند کشور قرار گرفته است، بدخشان را به کانون گرم تنش‌ها تبدیل نموده است. جغرافیایی بدخشان آمیخته از جغرافیای ستر و اخفاء است.

قاچاقیان می توانند به خوبی از این مزیت بهره ببرند و با تردد بیشتر و حمایت برخی از حلقات، در درون حکومت به خلاف کاری ها ادامه بدهند. موقعیت استراتیژیک، ژئوپولتیک و ژئواستراتیک که اصطلاحات جا افتاده در علوم سیاسی اند، اهمیت خاصی از دید بازیگران به این ولایت داده است.

وقتی به موضوع به طور ریشه‌یی نگاه شود، بدخشان دارد به وزیرستان شمالی تبدیل می شود. در میان این همه کش‌ و قوس ها و عوامل دیگر آنچه را اشاره کردم، سبب شده است، تا دشمن در این ولایت لانه سازی نماید وکارد را به استخوان برسانند. بر اساس گفته های شاهدان عینی در بدخشان، حدود دوهزار جنگجوی داخلی و خارجی همراه با خانواده ها شان حضور دارند. اگر دولت مرکزی به بدخشان توجه نه کند، بدخشان رفته رفته به سنگر اصلی دشمن تبدیل می شود.