وحید مژده برخورد مرزی میان افغانستان و پاکستان در شهرک سرحدی تورخم که به تاریخ ۱۱ جون آغاز شد و چهار روز ادامه یافت، سروصدای زیادی را در افغانستان برانگیخت. این برخورد که بدنبال اقدام پاکستان برای ساختن تاسیسات جدید و بدون تفاهم با افغانستان در ناحیۀ صفر مرزی بوقوع پیوست، در شبکه های اجتماعی […]

وحید مژده

برخورد مرزی میان افغانستان و پاکستان در شهرک سرحدی تورخم که به تاریخ ۱۱ جون آغاز شد و چهار روز ادامه یافت، سروصدای زیادی را در افغانستان برانگیخت. این برخورد که بدنبال اقدام پاکستان برای ساختن تاسیسات جدید و بدون تفاهم با افغانستان در ناحیۀ صفر مرزی بوقوع پیوست، در شبکه های اجتماعی بازتاب نهایت وسیع داشت و بازار فحش و دشنام های کوچه بازاری نیز در این معرکه بشدت گرم بود.

این نکته مشخص است که فیصدی بزرگ از کسانی که در رسانه های اجتماعی چون فیس بوک مطالب و کامنت می نویسند، دارای نام های مستعار اند. و در این میان، تعداد کسانی که بصورت پروژه و برای مقاصد خاص در این شبکه ها حضور دارند، به مراتب از کسانی بیشتر اند که تلاش دارند تا مسئوولانه ابراز نظر نمایند. در نتیجه میدان دار این نبرد در تاریکی، کم سوادانی اند که نام و چهرۀ شان به هیچ صورت مشخص نیست. میزان سواد تعداد کثیری از آنان در حدی است که مثلاً عجله را ”حجله“ و تصور را ”تسور“ می نویسند!  اما همین افراد را باید عقلای قوم بشمار آورد زیرا نظر های آنان است که سیاست کشور را سمت و سو می دهد. به عبارۀ دیگر عقلای این قوم فیس بوک بازان اند!

در جریان جنگ تورخم، تعدادی از وکلای محترم پارلمان نیز به این نبرد فیس بوکی پیوستند و شعار جنگ با پاکستان را سر دادند. یک جناب نیز از گوشه ای فریاد سرداد که اگر دولت اجازه دهد، با پنج هزار سرباز به نبرد تورخم خواهد شتافت! در این میان اگر کسی می خواست حرفی از روی عقل و منطق بگوید، با صدها فحش و دشنام بدرقه می شد و مهر وابستگی به ای اس آی می خورد و به خیانت ملی متهم می گردید.

رسانه های معلوم الحالی هم در این کشور وجود دارند که خود بخشی از همین برنامه های مزخرف اند. در یکی از همین رسانه ها، پسربچه ای ابراز فضل می فرمود که مقامات امنیتی بخصوص شورای امنیت ملی باید هرچه زود تر کسانی را که با آی اس آی رابطه دارند، دستگیر سازند. این کار بوضوح فضا سازی به نفع جنگ طلبان و علیه کسانی بود که می دانستند این گونه برانگیختن احساسات، هیچ نفعی به حال این کشور ندارد و دوای هیچ دردی نیست.

می گویند زمانی که دکتر نجیب مشی مصالحۀ ملی را اعلام نمود، روزی در جریان یک نشست با تعدادی از نظامیان، جنرالی با احساسات فراوان از این سیاست به انتقاد برخاست و گفت که مجاهدین مزدوران پاکستان اند. مشی مصالحه را با مزدور نمی توان پیش برد و باید با آنها جنگید. او مقداری در این باب با احساسات سخن گفت و چون حرفش به پایان رسید، داکتر نجیب رو به سوی وزیر دفاع نموده گفت: احساسات جنرال صاحب قابل تقدیر است و ما به چنین اشخاص در خط اول جنگ ضرورت داریم. فردا ایشان را بحیث فرمانده به یکی از خطوط نبرد، به جنوب کشور بفرستید!

روز بعد که وزیر دفاع با دفتر جنرال در تماس شد تا مقدمات رفتن وی به جبهۀ جنگ را آماده سازد، مشخص شد که جنرال صاحب دیر وقت همان روز جلسه، رقعۀ مریضی نهاده و دیگر به دفتر باز نه گشته است!

آنهایی که امروز شعار جنگ در فیس بوک را سر می دهند از قماش همان جنرال اند که خواهان جنگ اند اما نه برای خود و فرزندان خود شان، و اگر از آنان خواسته شود که به میدان نبرد بروند، رقعۀ مریضی خواهند گذاشت.

در زمان ریاست جمهوری لیندون جانسون در امریکا که تظاهرات خیابانی بر ضد جنگ ویتنام هر روز در شهر های مختلف آن کشور برپا می شد و اکثریت مردم ایالات متحدۀ امریکا خواهان پایان جنگ بودند، روزی خبرنگاری از رئیس جمهور جانسون پرسید:

”با توجه به این حقیقت که اکثریت مردم امریکا مخالف این جنگ اند و هر روز به خیابان می آیند و تظاهرات می کنند، پس آیا زمان بازگشت نیروهای امریکایی از ویتنام فرا نرسیده است؟“

جانسون در جواب گفت:

”اگر سیاست ایالات متحدۀ امریکا در خیابان ها تعیین می شد، تا اکنون امریکا از بین رفته بود.“

و امروز نیز سیاست امریکا چنین است؛ این سیاست در شبکه های اجتماعی تعیین نمی شود، بلکه عقلای قوم که به فکر دوام سلطۀ این کشور بر جهان اند، در این مورد تصمیم می گیرند.

مسئلۀ جنگ تورخم، بعد از چهار روز با فشار امریکا به پایان رسید و کار ساختمان تاسیساتی که پاکستان قبل از برخورد نظامی آغاز کرده بود، از سر گرفته شد. اعتراض افغانستان به ساختن تاسیسات در نقطۀ صفری که به شکل مسلحانه ابراز گردید، از جانب پاکستان نادیده گرفته شد بحدی که حتی سفیر افغانستان در پاکستان نیز از این اقدام پاکستان ابراز نا امیدی نمود.

عکس العمل های احساساتی را نمی توان سیاست حساب شده و منطقی به شمار آورد. این گونه برخورد ها با مسایل مهم اگر بصورت مقطعی صورت گیرد، نشان از ضعف دارد.

در سفر هیئت افغانی به ریاست معین وزارت امور خارجه به اسلام آباد  که بعد از برخورد های تورخم صورت گرفت، دوطرف بر این نکته تاکید کردند که مشکلات مرزی باید از راه مذاکرات دیپلوماتیک حل و فصل گردد و معاون سخنگوی رئیس جمهور نیز با تاکید گفت که ما تلاش می کنیم تا مشکلات مرزی را مطابق به اصول پذیرفته شده در روابط میان کشور ها حل کنیم.

سخنگوی وزارت داخلۀ افغانستان گفته بود که براساس ”تفاهم‌ نامه و قوانینی“ که در مورد خط مرزی دو کشور موسوم به دیورند وجود دارند، نیروهای مرزی افغانستان ”حق دارند که جلو تخلفات نیروهای نظامی پاکستان را بگیرند و ساختن تاسیسات مرزی در نقطۀ صفر، تخلف از این تفاهم ‌نامه است.“

در مقابل سرتاج عزیز مشاور ارشد صدراعظم پاکستان در امور خارجی و امنیت ملی گفته است که کشورش به اعمار تاسیسات امنیتی در امتداد مرز با افغانستان ادامه خواهد داد و افغانستان حق اعتراض ندارد.

اکنون سوال اینست که آن همه شعار های جنگ طلبانۀ فیس بوک بازان محترم و رجز خوانی های رسانه های به اصطلاح ”ملی“ به کجا رفت؟! چرا در آن زمان آنها سخن از صلح را خیانت و نشان وابستگی به آی اس آی تلقی می کردند اما اکنون خاموش اند؟!