هارون اسلام روش های جامعه شناسی خاص را ایجاد نموده است. دین اسلام در قرون میانه تمدن مسیحی را به زانو درآورد و دورۀ طلایی را در جهان ایجاد کرد. اسلام پس از ظهور خود در قرن هفتم میلادی در حوزۀ نظام اجتماعی، سیاسی و اخلاقی تغییرات و بنیاد های اساسی را به وجود آورد. […]

هارون

اسلام روش های جامعه شناسی خاص را ایجاد نموده است. دین اسلام در قرون میانه تمدن مسیحی را به زانو درآورد و دورۀ طلایی را در جهان ایجاد کرد. اسلام پس از ظهور خود در قرن هفتم میلادی در حوزۀ نظام اجتماعی، سیاسی و اخلاقی تغییرات و بنیاد های اساسی را به وجود آورد. امروز سخنان پیامبر اسلام ”ص“ (گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک) در جمله سخنان و کلیدی طلایی کنگرۀ پارلمان ادیان جهانی ثبت گردیده است. اسلام در قرون میانه تمدن بزرگ را ایجاد کرد که اروپا در تاریکی به سر می برد.

در این قرونی که اروپا روی تعلیمات خشک و بی روح کلیسا مشغول گفتگو بود، درحالی که در حوزه و قلمرو اسلام دانشمندان اسلامی مقدمه تحولات اجتماعی و علمی را پی ریزی کردند. در طرح جامعه شناسی فارابی (۲۵۹ ـــ ۳۳۹ هجری) فیلسوف اسلامی آمده است که انسان فی ذات یک موجود اجتماعی است و ناگزیر است با دیگران زنده گی کند و در برابر تضاد های منافع باید از خود تعاون نشان دهد. از نظر اسلام تشکیل جامعه یک ضرورت طبعی است و هر فرد به مثابۀ عنصر حیات و سازنده گی حیات اجتماعی باید در تشکیل بزرگی که نامش را اجتماع گذاشته اند، به کار مشغول باشد، تا جامعه به قوام برسد.

ابن خلدون (۷۳۳ ـــ ۸۰۸ هجری) یکی از فرزانه گان دنیای اسلام است که نظرات موصوف پیرامون جامعه شناسی، شناخت جامعه، سقوط جوامع و حکومت ها دنیا را تسخیر کرده است. ابن خلدون در مورد دولت ها، ظهور و سقوط آن مراحل مختلفی را مورد بررسی قرار داده است که عبور آن ها را برای هر دولتی اجتناب ناپذیر می داند. فلاسفه و دانشمندان اسلامی هر یک به شناخت و قیوام جامعه پرداخته و بر شیوه های حکومت داری، مقام فرد در جامعه و مسوولیت های فردی و اجتماعی داد و سخن داده که همه بر گرفته از دین اسلام می باشد.

ابن خلدون نخستین فردی است که پیرامون فلسفۀ تاریخ، تحول و تحرک اقوام، تشکیل دولت ها و مبانی حقوقی دولت ها سخن گفته است و نظرات ابن خلدون در ایجاد تحول در اروپا دوران رنسانس بی تاثیر نبوده است. از اینرو گفته می توانیم که اسلام و فلسفه اسلام، نه تنها مبانی جامعه شناسی را به بررسی گرفته و تشخیص داده است؛ بلکه در ایجاد تمدن بشری نقش بزرگ تر از همه ادیان دیگر داشته است. اسلام جامعه را به مثابۀ یک کتلۀ زنده و پویا می شمارد که تداوم حیات مثمر به قیوام این جامعه بسته گی دارد و اسلام دارای یک طرح کامل جامعه شناسی است.  قرآن و سخنان گهربار پیامبر اسلام ”ص“ بر این که علم از صفت ذاتی خداوند است، از اینرو مردم را به دانش دعوت می نماید و تشویق به علم آموزی می نماید و از ارشادات دین اسلام است که دانشمندان و علماء از خداوند می ترسند و اطاعت می کنند. از اینرو مسوولیت علماء نسبت به سایر افراد بیشتر است. از نظر اسلام باید همه مخلوقات و آنچه در آسمان و زمین است، باید مورد شناسایی علمی قرار گیرد و دامنۀ معلومات انسان مسلمان شامل همه پدیده های زیست محیطی گردد.

در قرآن کریم آیات زیادی وجود دارد که انسان را وا می دارد تا این پدیده ها و موضوعات اجتماعی را مورد بحث قرار دهد. قرآن انسان را موجود اجتماعی می خواند و باید با حقوق هر فرد در جامعه پرداخته شود. اسلام بر ثبات و قوام جامعه بشری قوانین خاص را وضع نموده است که در عدم رسیده گی به آن، جوامع شامل بی ثباتی می گردد. آبادی زمین، توسعۀ اقتصادی و اجتماعی از وظایف نخستین انسان است که باید یک مسلمان به آن بپردازد. از اینکه دین اسلام دین جهانی است و در محدوده های مرز های ملی، قومی، نژادی، زبانی و جغرافیایی محدود نیست، دستور های قرآن و اسلام جهانی است.

فلاسفۀ اسلام و جامعه شناسان اسلامی هریک در محدوده و ظرفیتی که داشته اند براین مبادی جامعه شناسی، شناخت حدود و ثغور آن تلاش نموده اند. به گفتۀ ابن خلدون انسان های که در یک واحد اجتماعی زنده گی می کنند، به وسیلۀ نیروی کششی به هم پیوسته اند و هر نظام اجتماعی که ازاین کشش و پیوند بی بهره باشند، از بین خواهد رفت. مراحل پنج گانۀ ابن خلدون در ظهور و سقوط دولت ها پس از قرن ها در افکار برخی از جامعه شناسان اروپایی به مشاهده رسیده است، طوری که اشپنگ لر المانی در کتاب سقوط غرب خود، پیشرفت دوران تاریخ را بسته به آنچه ابن خلدون بیان داشته است، مطرح کرده است. به گفتۀ ابن خلدون هر تمدنی پایانی دارد، چیزی که دیگران نیز به این باور رسیده اند.

دین اسلام برای همبسته گی و وفاق تاکید دارد و این همبسته گی اساس یک زنده گی اجتماعی را می سازد و زوال آن موجب فروپاشی ساخت جامعه و از هم پاشیده گی حیات اجتماعی می گردد و این تیوری را امروز دانشمندان اروپا کشف کردند که جامعه نیاز به انسجام دارد و دین است که جامعه را انسجام می بخشد و هنجار های دینی در اسلام جامعه را قوام می بخشد و این هنجار ها ضمانت اجرایی در جامعه پیدا می کند که اساس جامعه شناسی را می سازد.