نویسنده: فضلیآماج اصل این نوشته، عبارت از مجموعۀ نوشتههای جمعآوری شدهای است که در برگۀ فیسبوکم – برای آگاهی خوانندگان- به نشر میرسید، اکنون بنا بر تقاضای هفتهنامۀ وزین و گرانسنگ مجاهد، به صورت ذیل درآمده است. بخش نخست: تعریف روزه: صوم (روزه) از لحاظ واژگانی بهمعنای باز ایستادن است؛ امّا در شرع: باز ایستادنِ […]
نویسنده: فضلیآماج
اصل این نوشته، عبارت از مجموعۀ نوشتههای جمعآوری شدهای است که در برگۀ فیسبوکم – برای آگاهی خوانندگان- به نشر میرسید، اکنون بنا بر تقاضای هفتهنامۀ وزین و گرانسنگ مجاهد، به صورت ذیل درآمده است.
بخش نخست:
تعریف روزه: صوم (روزه) از لحاظ واژگانی بهمعنای باز ایستادن است؛ امّا در شرع: باز ایستادنِ با نیت از خوردن و آشامیدن و دیگر باطلکنندگان روزه، از سپیده دمِ صادق تا غروب آفتاب است؛
حکم روزه: فرض؛
دلیل: ترجمه: (ای مومنان! روزه بر شما فرض شده است..)
بنى الإسلام على خمس: شهاده أن لا إله إلا اللّه، وأن محمداً رسول اللّه، وإقام الصلاه، وإیتاء الزکاه، والحج، وصوم رمضان“ رواه البخاری، ومسلم عن ابن عمر“
ارکان روزه:
۱- امساک؛ یعنی خودداری از شکنندههای روزه؛ البته در فقه احناف و فقه حنبلی روزه تنها همین یک رکن را دارد؛ اما فقه مالکی و شافعی این دو را هم افزودند؛
۲- نیت؛
۳- روزهدار.
حکم سحریخوردن:
سحریخوردن شرطی از شرطهای روزه نیست؛ اما سنتی از سنتهای رسول اکرم صلی الله علیه وسلم است که بهجا آوردن آن خالی از اجر نخواهد بود، رسول الله صلی الله علیه وسلم در این مورد میفرمایند:
تسحروا فإن فی السحور برکه. ترجمه: (سحری بهپا خیزید که در آن برکت و خجستگی است) و قابل یاددهانی میدانم که وقت سحری در پارۀ پایانی شب است، زید پسر ثابت رضی الله عنه میفرمایند: تسحرنا مع رسول الله صلى الله علیه وسلم ثم قام إلى الصلاه، فقلت: کم کان بین الأذان والسحور؟ قال: قدر خمسین آیه ”رواه البخاری“
(با رسول الله سحری خوردیم و پس از آن رسول الله برای ادای نماز بهپا شدند، حضرت انس پسر مالک میپرسد: فاصلهای که میان اذان و سحری بود چه اندازه بود؟ زید میگوید: به اندازۀ خواندن پنجاه آیت بود.)
این هم قابل گفتن است که تأخیر در سحریخوردن و تعجیل در افطار هم سنت است، امام احمد این حدیث را روایت دارند: لا تزال أمتی بخیر ما عجلوا الفطر وأخروا السحور البته این نکته ناگفته پیداست که این دستور اسلام هم برمبنای همان فلسفۀ یسر و آسانگیری است، چون این کار اندکی از مشقت روزهدار میکاهد، به راستی که خدا به ما آسانی میخواهد نه سختی،
حکم مضمضه (آبدر دهان گرداندن) و استنشاق (آب در بینی کردن:) مضمضه و استنشاق در هنگام وضو گرفتن یک امر نکوست؛ که در هنگام روزه دار بودن هم میتوانی از این سنت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم بهره بری؛ اما نباید در وقت روزداری، مثل حالات روزهخواری در آن زیادهروی کند و یا آب را تا آخر بینی برساند، رسول اکرم صلی الله علیه وسلم در حدیثی چنین میفرمایند:
إذا استنشقت فأبلغ؛ إلا أن تکون صائماً رواه احمد
(آن گاه که آبدربینی کردی، آن را به [آخر] برسان؛ مگر اینکه روزهدار باشی)
این چنین این حدیث را هم داریم:
و بالغ فی الاستنشاق إلا أن تکون صائما رواه الترمذی
(به هنگام استنشاق مبالغه کن؛ مگر اینکه روزهدار باشی) شکنندههای روزه:
فهم شکنندههای روزه به صورت فقهی و تخصصی آن شاید برای زیادی از خوانندگان سخت تمام شود؛ لذا ما در سطور آتی این شکنندهها را شماره وار ردیف میکنیم:
الف) شکنندههایی که هم کفاره دارد و هم قضا؛
یعنی اگر کسی چنین یک امری را در حین روزهداری انجام داد، بر اوست که هم کفاره و تاوان بپردازد و هم قضای آن روز را بجا آورد:
– خوردن؛
– آشامیدن؛
– جماع و یا همبستری در روز رمضان؛
– خوردن دارو؛
ب) شکنندههایی که تنها قضا دارند؛ یعنی کفاره را با خود همراه ندارد و تنها قضای آن را بهجا میورد و بس
این شکنندهها در مذهب احناف سه چیز اند:
۱- روزهدار چیزی را بخورد که نه غذا باشد و نه در حکم غذا به شمار برود؛ مثل: خوردن برنج خام، بلعیدن آهنی، خوردن زیادی نمک، به زور قی کردن و ..؛
۲- غذا و یا چیزی را که در حکم غذا باشد، بنا بر عذر شرعیای که پیش میآید، بخورد؛ مثلاً کسی فراموش کرد و چیزی را خورد، ولی بعد از اینکه یادش آمد که روزهدار است، از خوردن دست نکشید و به صورت عمدی به خوردنش ادامه داد؛ یا مثل اینکه خدمتکاری از بیم اینکه در اثر کار زیاد مریض نشود، قصداً میخورد و یا مینوشد؛ یا مثل بیرون شدن خون در پی عادت ماهوار و یا مثل خوردن دارو در ضرورت..؛
۳- شهوت را به صورت کامل تمام نکرده باشد؛ به این معنا که جماع به صورت کامل صورت نگرفته باشد؛ مثل اینکه با دست و یا به هر وسیلۀ دیگری ارضای شهوت کند.
در این سه مورد روزه تنها قضا دارد و بس.
حکم تزریقِ آمپول وریدی در رگ یا در عضله و ..
دکتور یوسف قرضاوی در دیدگاههای فقهی معاصر به این موضوع چنین پاسخی ارایه میکنند: معنای سادۀ روزه؛ یعنی خودداری از خوردن و آشامیدن و مباشرت با زنان که بر هیچکس پوشیده نیست، نصّ صریح قرآن نیز فقط در این سه مورد است و معنای این امور مورد نهی بر هیچکس پوشیده نیست، در عهد نبوّت، اعرابِ بادیه نشین معنای آن را میدانستند و برای فهم و درک معنای خوردن یا آشامیدن نیاز به تعریفهای منطقی نداشتند و نیز حکمت و فلسفۀ روزه که عبارت است از اطاعت و بندگی خداوند متعال ترک خواهشهای نفسانی و جلب رضایت او بر کسی پوشیده نمیباشد؛ چنانکه خداوند متعال در حدیث قدسی میفرماید: ”کل عمل ابن آدم له الا الصوم فانه لی وانا أجزی به، یدع طعامه وشرابه وشهوته من اجلی.“ [روایت بخاری]
(هرعمل بنی آدم برای خود اوست به جز روزه که برای من است و من پاداشِ آن میدهم؛ زیرا که او از خوردن و آشامیدن و ارضای شهوت بهخاطر من دست برمیدارد.) تزریق انواع آمپول و استعمال روغن و مانند آن که در سوال مطرح شده است، نه در لغت و نه در عرف، خوردن و یا نوشیدن به حساب نمیآیند و با مقصود شارع در رابطه با روزه منافات ندارند، بنابراین موجب ابطال روزه نخواهند شد و چیزی را که خداوند ممنوع نکرده است، نباید بر خود سخت بگیریم و آن را بر خود ممنوع گردانیم، خداوند متعال در آیۀ مربوط به روزه میگوید: [بقره / ۱۸۵] ترجمه: (خداوند برای شما سهولت و آسانی را میخواهد و سختی را برای شما نمیخواهد.)
ابن حزم میگوید: موارد زیر روزه را باطل نمیکنند:
”حقنه“ یعنی تزریق؛ ”سعوط“ یعنی بُخور، قطره چکاندن در گوش و استعمال سُوند، استنشاق، هرچند به حلق برسد، مضمضه، اگرچه بدون عمد وارد گلو شود؛ سرمه کشیدن در شب یا روز، اگرچه وارد گل شود، وارد گلو شدن ذرّاتِ آرد و حنا و مواد عطری و حنظل یا هرچیز دیگر؛ مگسی که بدون اختیار وارد گلو شود ……. ابن حزم، برای اثبات مدّعای خود استدلال میکند و میگوید: ”خداوند ما را در حال روزهداری از خوردن و آشامیدن و جماع و استفراغ عمدی و ارتکاب گناهان نهی فرموده است، بنابراین، به هرآنچه از جلو یا عقب، یا گوش، یا چشم یا بینی یا هرسوراخ دیگرِ شکم یا سر وارد بدن شود، اصطلاحاً خوردن و آشامیدن نمیگوییم و خداوند جز خوردن و نوشیدن هیچ چیز دیگری را مادام که حلال باشد، بر روزهدار ممنوع نساخته است.“
شیخ الإسلام ابن تیمیه به سرمهکشیدن و تزریق و استعمال سوند و رسانیدن دارو به درون انسان از طریق زخمها و… میگوید: ”اظهر این است که چنین مواردی روزه را باطل نمیکنند؛ زیرا روزه از ارکان مهم دین اسلام است که همۀ مردم اعم از خواص و عوام باید با آن آشنایی داشته باشند، بنابراین، اگر چنین مواردی را خدا و پیامبر برشخص روزهدار حرام میکردند و روزه با آنها باطل میشد، بر پیامبر خدا – صلی الله علیه وسلم- لازم میآمد که آنها را بیان دارد و اگر بیان میداشت، صحابه نسبت به آنها آگاهی مییافتند و همانند سایر احکامِ شریعت آن را به امّت ابلاغ میکردند، وقتی که هیچ اهل علمی در این ارتباط از پیامبر خدا – صلی الله علیه وسلم- هیچگونه حدیثی را نه صحیح، نه ضعیف، نه مسند و نه مرسل بیان نکرده است، پی خواهیم برد که آن حضرت در این باره مطلبی بیان نکرده اند، والله اعلم.
Friday, 26 April , 2024