هشام قدرت‎ها و وضع موجود در افغانستان واشنگتن وضع موجود سیاسی و امنیتی در افغانستان را تحمل می نماید و با این که مصارف زیادی را دراین کشور متقبل شده است، از این وضع تا حدی راضی است. این کشور و دیگر کشورهای عضو ناتو که در افغانستان ماموریت دارند، تلاش هایی را به رهبری […]

هشام

قدرت‎ها و وضع موجود در افغانستان

واشنگتن وضع موجود سیاسی و امنیتی در افغانستان را تحمل می نماید و با این که مصارف زیادی را دراین کشور متقبل شده است، از این وضع تا حدی راضی است. این کشور و دیگر کشورهای عضو ناتو که در افغانستان ماموریت دارند، تلاش هایی را به رهبری واشنگتن انجام می دهند تا وضع موجود سیاسی و امنیتی در افغانستان از حد کنونی آن فراتر رود و به ثبات و صلح بینجامد. در همین راستا، تلاش این کشورها دراین خصوص نیز محسوس است که می کوشند تا گروه های معارض با دولت افغانستان را وارد فرایند صلح نمایند تا بتوانند ماموریت ۱۷ سالۀ شان را به نحوی موفق جلوه دهند و از باتلاق افغانستان خود را بیرون بکشند؛ اما این بدان معنا نیست که این کشورها افغانستان را رها نمایند و به کشورهای خود شان و یا پایگاه های نظامی کشورشان در منطقه رحل عزیمت ببندند. دراین حال، روسیه که مرزهای خود را در معرض خطر می بیند و واشنگتن را متهم به دنبال کردن آجندای پنهانی می کند، از وضع موجود به ویژه در بخش امنیت در افغانستان ناراض است. این نارضایتی های مسکو و کشورهای پیرامون افغانستان که نوعی همسویی با این کشور دارند و ظاهراً یک اتحاد نانوشته را به نحوی شکل داده اند، این نارضایتی مشترک ایشان است. این کشورها و در رأس مسکو به دنبال آن اند تا از گروه درگیر با دولت افغانستان که طالبان است، در میادین جنگ حمایت نمایند. اما این که حمایت از این گروه در سطح یک دولت امکان پذیر است یا نه، و این که حمایت از این گروه در یک حکومت ائتلافی چگونه خواهد بود و به چه سطح و میزانی، این بحث جدایی است.

در سطح نظام بین الملل و گاه گاهی هم در سطح منطقه، بیشتر کشورهایی که از وضع موجود ناراض بوده اند، این نارضایتی شان؛ بیشتر از بهر آن بوده که از سهم شان در قدرت در نظام بین الملل قانع نبوده اند و یا وضع موجود بر وفق مراد شان نبوده و این کشورها کوشیده اند تا برای به دست آوردن سهم قابل قبول و جایگاه برتر در این نظام، بارها مسبب بروز جنگ های خانمانسو و مهلکی حتی به سطح جنگ های جهانی و جنگ های منطقه یی شدند. اما برخی از کشورهایی که از وضع موجود راضی بوده اند و در صدد بقا و حفظ وضع موجود عمل کرده اند؛ این ناشی از آن است که سهم شان در نظام بین الملل مورد قناعت شان بوده و اقتدار شان در منطقه حاکم بوده و همین وضع؛ سبب تأمین منافع ملی شان شده و در این حال، از تهدیدهای متوجه به این کشور کاسته شده است.

وضعیت امنیتی و سیاسی در افغانستان نیز، از موجبات رنجش کشورهای پیرامون افغانستان به ویژه فدراسیون روسیه است. این کشور، از وضع موجود در افغانستان ناراض است و به قول مقامات این کشور، روسیه وقتی به دنبال برقراری ارتباط با عناصر مخالف مسلح نظام افغانستان برآمد که دریافت کشورهای عضو ناتو در افغانستان به رهبری واشنگتن، دراین کشور آجندای پنهانی را دنبال می کنند که برای کشورهای آسیای میانه خطری جدی و قابل نگرانی است. در مقابل، امریکا و ماموریت قاطع در افغانستان، تحمل برقراری ارتباط میان طالبان و مسکو و دیگر کشورهای رقیب این سازمان را ندارد و تحلیل هایی به این سطح وجود دارد که حمایت مسکو از عناصر مسلح ضد نظام در افغانستان برگشت به جنگ سرد جدید است و این جنگ بار دیگر در سرزمینی به نام افغانستان پله های صعودی خود را می پیماید. با این وجود، وقتی روس ها اقداماتی را خلاف منافع ملی و امنیت ملی کشورشان و حتی برضد منافع ملی و امنیت ملی کشورهای آسیای میانه که ساحۀ نفوذ مسکو است بدانند، ناچار در سطح ارتباط شان با گروه های مسلح ضد نظام افغانستان تجدید نظر کنند. از مراحل صعودیِ گذاشتن اطلاعات و وسایل نظامی پیشرفته در سطح میانگین گرفته تا جوّ سازی و لابی برای این گروه در سطح بین الملل.

در مقابل، نیروهای خارجی به رهبری امریکا در افغانستان، جز حمایت از نظام و نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان، راه و چاره و سازوکارهای دیگری را هم در این ردیف قرار داده اند. راه و چاره ها در برابر اقدامات طرف مقابل شان دانه به دانه روی دست گرفته می شود که چه راهکاری را در برابر یک اقدام طرف مقابل روی دست گرفته شود و میزان عواقب و پیامدهای آن را نیز سبک و سنگین می کنند.

نشست مسکو

اخیراً نشست مسکو مصداق بارز آن به شمار می رود. این نشست که در آن روس ها برای طالبان لابی کردند و این گروه را از تریبیون رسانه های بین المللی مجال صحبت دادند و صدای آن ها را به گوش جهانیان رساندند و برای اولین بار طالبان مطالبات و خواست های خود را که قبلاً از مغاره های کوه ها و بعداً در نشست ها و محافل بیرون از افغانستان ابراز می کردند، این بار از طریق تریبیون رسانه های بین المللی اعلام کردند، دراین نشست گروه مزبور اذعان کرد که از سال ۲۰۱۰ با روس ها در ارتباط بوده و صرف دو نشست آن ها رسانه یی شده است. این گروه همچنان امریکایی ها را در افغانستان اشغالگر خواندند و جنگ شان را تا خروج نیروهای امریکایی از افغانستان جاری خواندند و گفتند که پس از خروج نیروهای خارجی با دولت افغانستان در ارتباط به صلح، حقوق بشر و حقوق زن گفتگو خواهند کرد. هم زمان با آن طالبان بر برخی از ولسوالی های امن کشور هجوم بردند و جنگ فرسایشی و خونینی را علیه مردم و نیروهای امنیتی و دفاعی در این ولسوالی ها به راه انداختند. طالبان با این حملات شان خواستند نشان دهند که در جنگ و کشتار دست بالایی دارند.

واکنش‎ها درشبکه‎های اجتماعی

حرف طالبان در نشست مسکو بحث داغ محافل، برنامه های رسانه های جهان و شبکه های اجتماعی گردید. قبل از این که به واکنش کاربران شبکه های اجتماعی در خصوص برگزاری نشست صلح مسکو پرداخته شود، خوب خواهد بود تا به واکنش شاخۀ انشعابی طالبان پرداخته شود. ملا عبدالمنان نیازی که از شاخۀ انشعابی ملارسول است، این نشست را مورد نکوهش قرار داده و حرف های بیان شده از جانب نماینده گان طالبان را دراین نشست دروغ محض خواند. اما کاربران شبکه های اجتماعیِ خط طالبان، دچار آشفته گی شده بودند و برخی از آنان این نشست را مایۀ خجالت و شرمساری برای امارت شان می خواندند و از این که این نشست در مرکز یکی از کشورهای بزرگ دشمنان اسلام برگزار شده بود، خیلی سرخورده و ناراض از آن به نظر می رسیدند. برخی دیگر از کاربرانِ خط طالبانی که بهانه درست می کردند و این را ناشی از پیروزی امارت شان می خواندند. اما در میان مردم عام خیلی بگومگوهایی دیده و شنیده می شد. این ها طالبان را به همدستی با دشمنان دیروزی مردم افغانستان متهم می کردند و برخی هم دست چرکین و خون آلود روس ها را در سوریه علیه مردمان بی گناه و غیرمحارب دخیل می دانستند که روسیه و متحدان آن با ریختن بمب ها و بکار بستن جنگ افزارهای مهلک و خطرناک علیه مردم مسلمان سوریه، عملاً جنایت جنگی را مرتکب می شود. این گروه اخیر طالبان را متهم به همدستی و حتی نوکری به کشوری متهم کردند که عملاً در کشتار و جنایت در سوریه ریکارد شکستانده است.

نشست صلح مسکو و تحلیل‎ها

نگرانی روس ها از وضعیت بد امنیتی در افغانستان و روی دادن به طالبان، دراین نشست به نفع طالبان تمام شد. شورای عالی صلح با ترکیب هیئتی به این نشست دعوت شد و این هیئت با این که مطالبات و خواست ها و پیشنهادهای دولت افغانستان را دراین نشست به بیان گرفت، متأسفانه نتوانست آن‎چه را که امید مردم بود، بیان می کرد. رئیس هیئت در نشست مزبور گفت که قدرت های منطقه یی، افغانستان را میدان رقابت خویش قرار ندهند و اگر جنگ در این کشور ادامه پیدا کند دامنۀ آن، به کشورهای همسایه نیز کشیده خواهد شد.

این نشست تحلیل های بیشتری را به دنبال داشت. یک تحلیل این است که روسیه می خواهد تا جنگ در افغانستان به درازا بکشد و امریکا در بحران جنگ افغانستان مصروف باشد و گیر بماند و مصارف این جنگ، اقتصاد و نهادهای نظامی این کشور را تضعیف نماید. به گونه یی که هنگام جهاد افغانستان امریکایی ها می خواستند تا مسکو در باتلاق جنگ افغانستان بماند تا تمامی بنیه های نظامی و اقتصادی این کشور تضعیف شود. تحلیل دیگر این است که این نشست به تلاش های هفده سالۀ واشنگتن در مورد دولت – ملت سازی در افغانستان که مصارف گزافی را دراین سال ها متقبل شد، لایۀ ناکامی افگنده و حضور هفده سالۀ این کشور را در افغانستان ذریعۀ حمایت از گروه های درگیر با دولت افغانستان به چالش کشیده است.

هرچه باشد، این نشست برگزار گردید و دو باری که راجع به برگزاری آن از جانب دولت افغانستان مخالفت  صورت گرفت که به تعویق هم افتاد، دلیل بزرگ آن این بود که این نشست باید زیر رهبری و مالکیت دولت افغانستان صورت بگیرد. اما در نهایت دولت یک هیئت خیلی ضعیف را به این نشست فرستاد و این نشست را می شد قسماً به نفع افغانستان مدیریت می کردند و یک موثریتی را حتی در این راستا می داشت که این نشست مقدمه یی برای مذاکرۀ مستقیم نماینده گان طالبان با نماینده گان دولت افغانستان در آینده می شد که نشد.

واکنش در برابر کنش

اما در طرف دیگر، زلمی خلیلزاد نمایندۀ وزارت خارجۀ امریکا برای صلح افغانستان، که قبلاً سفرهایی به افغانستان و کشورهای منطقه داشت و در جریان همان سفرها در قطر با نماینده گان طالبان دید و ادید هایی داشت و بحث خروج نیروهای خارجی که میان دو طرف در آن دیدار مطرح شد، این نگرانی را در افغانستان به میان آورد که امریکا به دنبال معامله با طالبان نسبت به سرنوشت افغانستان است. اما مدتی بعد، ایالات متحده در رابطه به نشست صلح مسکو – کشوری میزبان مخالفان دولت افغانستان می شود که واشنگتن آن کشور را شدیداً رقیب خود می داند و در بسا از امورات داخلی ایالات متحده این کشور دخالت کرده است و نیز در برخی از بحران ها طرف مقابل ایالات متحده بوده است، رقابت خود را در رابطه به صلح افغانستان افزایش می دهد و خبر از آمدن آقای خلیلزاد به افغانستان و شروع دور دوم سفرهای منطقه یی او از طریق رسانه ها علام گردید. خبرهای شروع سفر منطقه یی خلیلزاد که واکنشی در برابر کنش روسیه است، این تحلیل را به دست می دهد که واشنگتن نسبت به اقدام مسکو در رابطه به صلح در افغانستان، شدیداً وارد فاز جدید رقابت شده است. البته پس از ورود آقای خلیلزاد به کشور، وال استریت ژورنال در گزارشی که به تاریخ ۱۳ نومبر منتشر کرد، از قول نمایندۀ ویژۀ وزارت خارجۀ امریکا برای صلح افغانستان نسبت به تعویق انداختن انتخابات درحالی نگاشته است که کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان ۳۱ حمل سال آینده را روز برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرده بود. این روزنامه همچنان از قول مقامات امریکایی نگاشته است که آقای خلیلزاد این طرح را به دانالد ترمپ سپرده است تا مذاکرات صلح با طالبان به نتیجه برسد. دراین طرح، ایجاد حکومت موقت و برگزاری لویه جرگه در جهت مشارکت طالبان نیز وجود دارد. این مسئله بحث داغ و دست اول رسانه های بین المللی و محافل سیاسی در کشورهای منطقه شده است. اما این معلوم نیست که در برابر این اعلام مقامات امریکایی، روس ها چه اقدامی را در رابطه با طالبان روی دست خواهند!!

اظهارات کابلوف

در بحبوحۀ نشست صلح مسکو، ضمیر کابلوف نمایندۀ ویژۀ روسیه در امور افغانستان گفته است که روسیه به دلیل ناکامی امریکا در صلح افغانستان وارد عمل شده است. آقای کابلوف می افزاید: ”ادامۀ جنگ در افغانستان منافع روسیه و متحدانش در آسیای میانه را به خطر می اندازد. ایالات متحده بسیار دور است. افغانستان اصلاً در ضلع پایینی روسیه موقعیت دارد. علایق ملی و همچنان امنیت فدراسیون روسیه و متحدان آن در این جا مهم است. به این دلیل ما نمی توانیم در مورد آنچه در افغانستان می گذرد، بی تفاوت باشیم. غرب جنگ افغانستان را باخته است. حضور نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان نه تنها مشکل را حل نکرد، بلکه آن را تشدید نمود.“ آقای کابلوف توصیف گونه از نقش طالبان در جنگ افغانستان می گوید: ”طالبان با ریختاندن خون خود در تمام این سال ها ثابت کرده اند که حق دارند چیزی را تقاضا کنند. اگر کسی در بارۀ حق تردید دارد و ۱۵۰هزار سرباز خارجی را در افغانستان حفظ کرده است، پس چه چیزی آن ها را از شکست دادن طالبان بازداشته است؟ اما آن ها پیروز نشدند؛ بلکه شکست خوردند.“

در پهلوی سایر تحلیل ها نسبت به اظهارات آقای کابلوف، این اظهارات که گویا طالبان برنده جنگ افغانستان استند و نیروهای خارجی بازندۀ جنگ، حرف خوبی برای روس ها است که به نحوی در برابر امریکایی ها اظهار درس دادن می کنند و این حرف وی به نحوی بیان کنندۀ این است که روسیه انتقام شکست شوروی را گرفته است. اما این که غرب از نشانی طالبان شکست خورده باشد، این جز در قالب تیوری توطئه، نمی گنجد. حالا جهان در سدۀ بیست به سر نمی برد؛ بلکه حالا سدۀ بیست و یک است – سده یی که قدرت ها از تجارب تلخ خود نسبت به جنگ های خانمان برانداز سدۀ پیش پند و درس می گیرند. در سرکوبی طرف مقابل، هیچگاه یک قدرت نمی کوشد آن را تا مرز نابودی دنبال کند؛ زیرا نابودی کامل یک هدف؛ راه را برای پیدایش هدف دیگر هموار می سازد و چه بسا این که، این هدفِ از میان رفته، خطری کمتر از هدف جاگزین داشته باشد.

در واقع امریکایی ها خود موجب قدرت گرفتن طالبان شدند. در طول سال هایی که واشنگتن علیه طالبان عملیات را آغاز کرد، طالبان هدف دوم بودند؛ نه هدف اول! بعد از آن بیشتر طالب پروری و رغبت نشان دادن به طالبان و تلاش برای کشیدن پای امریکا از جنگ افغانستان و تقویت طالبان در برابر حکومت متمرد و سیاست های تواضعی حکومت قبلی، این خود در کنار دیگر سبب ها، موجب قدرت گیری طالبان گردید. نمود بارز آن هم این که مقامات دست اول و درجه یک ایالات متحده به کسانی که طالبان را برادر می خواندند و در خصوص حملات این گروه بر بسته گان شان اشک می ریزاندند (حکومت آقای کرزی)، از جا نداشتن طالبان در سنخ اهداف امریکایی و عدم ضدیت طالبان با منافع ملی امریکا حرف و حدیث هایی را درست در سال ۲۰۱۳ در واشنگتن گفتند!

تلاش یکجانبه

در واقع، افغانستان به کانون رقابت قدرت های بزرگ مبدل شده است. این که تلاش هایی صورت می گیرد به هدف به کنترول گرفتن افسار طالبان، نشان از اهمیت طالبان نیست؛ بلکه این نشان از این است که این گروه از چنگال رقیب رهایی یابد. در واقع، واشنگتن و مسکو در افغانستان منافع متعارض و حتی متضادی را دارند و این منافع و رقابت بیشتر از اینِ کشورهای مزبور، می تواند افغانستان را بیشتر از اکنون در قعر بحران و جنگ فرسایشی به مراتب خطرناک تر از امروز فرو ببرد.

همین جاست که امریکا قصد از میان بردن طالبان را در میادین نبرد ندارند و صرف این کشور تمام توان و قدرت سیاسی خود را در این راستا بسته است که به هر نحوی که باشد افسار طالبان را از دست مسکو بگیرد و این گروه را وارد فرایند صلح سازد و طالبان را قانع سازد تا در خلال عمر حکومت موقت از برگزاری انتخابات حمایت کنند و در آن سهم بگیرند و با به دست آوردن سهم خود در قدرت سیاسی، به گونه یی به کشیده گی های هفده ساله میان این گروه و دولت افغانستان پایان داده شود و واشنگتن به نحوی جنگ در افغانستان را که ماموریتی به درازای هفده سال انجامیده است، خاتمه یافته اعلام نماید.

این هم به آسانی میسر نیست که امریکا افسار طالبان را از دست روس ها بگیرد و این شاید در مقابل یک عوض برتر به دست بیاید، این که عوض چه خواهد بود، یک سوال و سؤال دیگر این که تقلای واشنگتن در این راستا آیا همراهی، مخالفت و ضدیت فدراسیون روسیه را خواهد داشت یا نه، پاسخ آن را زمان خواهد داد.