خواننده گان عزیز! اینک قسمت های سخنرانی رهبر شهید را که در همایشی بمناسبت گرامی داشت از محرم الحرام در تاریخ ۵ ماه جدی سال ۱۳۸۸ در کابل ایراد نموده بودند، نشر می گردد. “ اداره” برادران عزیز! سالروز شهادت یکی از درد ناکترین حادثۀ تاریخ، حادثۀ کربلا، شهادت سالارِ شهدا حضرت امام حسین رضی […]
خواننده گان عزیز! اینک قسمت های سخنرانی رهبر شهید را که در همایشی بمناسبت گرامی داشت از محرم الحرام در تاریخ ۵ ماه جدی سال ۱۳۸۸ در کابل ایراد نموده بودند، نشر می گردد. “ اداره”
برادران عزیز!
سالروز شهادت یکی از درد ناکترین حادثۀ تاریخ، حادثۀ کربلا، شهادت سالارِ شهدا حضرت امام حسین رضی الله عنه و یارانِ گرانقدر و عزیز اهلبیت را که در این حادثۀ خونین جان بهجانآفرین سپردند، به همۀ شما عزادارانِ حسینی و امّت اسلامی تسلّیت میگویم.
حادثۀ کربلا؛ نهضت بزرگ در تاریخ جهان و حماسۀ فراموشناشدنی تاریخ است، این حادثه حرکت جدیدی را در جهان اسلام ایجاد کرد، حرکت تغییر، اصلاح و قیام برای عزّت و آزادی مسلمانان و نجات امّت اسلامی از ستمگرانِ بیرحمِ تاریخ در هرجاییکه هستند و الی قیامِ قیامت این حرکت ادامه خواهد داشت، در حادثۀ کربلا عقل و عاطفه، روح و احساس، همه شریکاند.
شکی نیست که سنگدلترین انسان زمانیکه میشنود، در حادثۀ خونین کربلا، حسین نازنین، حسینیکه پیغمبر گرامی – صلی الله علیه وسلم – در موردش فرموده بودند:
﴿حُسَیْنٌ مِنِّى وَأَنَا مِنْ حُسَیْنٍ..﴾
﴿مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّهِ فَلْیَنْظُرْ إِلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ﴾
حسینیکه پیامبر گرامی صلی الله علیه وسلم حتّی در محراب عبادت هم – زمانیکه او بر شانههای قدسیاش سوار میبود – تا آنگاهکه او را بهگونۀ آرام به زمین نمیگذاشت، سر از سجده بلند نمیکرد، چنانکه روزی حضرت حسین رضی الله عنه لحظات طولانیای بر شانۀ پیامبر گرامی صلی الله علیه وسلم در حالیکه ایشان سر به سجده گذاشته بودند، سوار بود، و زمانیکه این لحظات طول کشید، اصحاب و یارانِ پیامبر گرامی صلی الله علیه وسلم پریشان شدند که چه حادثهای شده که پیغمبر سر از سجده بلند نمیکند؟! امّا بعد از اینکه حسین رضی الله عنه از شانۀ پیامبر گرامی پایین میشود و رسول الله صلی الله علیه وسلم نماز را به پایان میرساند، بعد از سلام، خطاب به مسلمانها میگوید: علّتِ طولانیماندنِ من در سجده این بود که حسین بر پشتم سوار بود و من نخواستم که او را اذیت کنم.
امّا این سنگدلانِ وحشیصفت و بیرحم، چنین حسینی را و کودکانِ او را؛ یعنی کودکان اهلبیت را، با کمال بیرحمی و بیدردانه شهید ساختند، اینجاست که بعد از گذشتِ قرنها هنوز با یاد این حادثه و با شنیدنِ آن، سنگدلترین انسانها اشک از چشمانشان فرو میریزد و سخت غمگین میشوند.
البته حادثۀ کربلا تنها یکحادثۀ عاطفی نیست؛ یعنی یاد از این حماسۀ تاریخ، تنها برای این نیست که عواطف ما برانگیخته شود و غمگین شویم، چنین نیست؛ بلکه این حادثه، یکدرس و یکمکتب بزرگ عقلانی و دینیاست، درسیاست که الی قیامِ قیامت راه عزّت و نجات را در برابر انسانهای مظلوم قرار دادهاست.
پس باید پرسید که قیام حسین – رَضِیَاللَّهُتَعَالَىعَنْهُ – برای چه بود؟
خودِ امام حسین رضی الله عنه این حقیقت را بازگو میکند که او اصلاً برای پخش فساد و آشوب و یا برای گرفتن سُلطه و قدرت قیام نکرده بود؛ بلکه برای اصلاح و نجات و برای جلوگیری از پخش فرهنگ بدبختی، ذلّت و ظلمت، قیام کرده بود، بلی یقیناً امام حسین رضی الله عنه این حقیقت را به خوبی درک کرده بود و تاریخ گویایی این مطلب است تا وقتیکه نظامهای فاسد و زمامدارانِ مستبد بر جامعه حاکم باشند، هیچاصلاحی در آن جامعه ممکن نیست، چه خوش گفتهاست، آنکه گفتهاست:
﴿صِنْفَانِ مِن ألنَّاس إِذَا صَلحَا صَلَحَ النَّاسُ وَإِذَا فَسَدَا فَسَدَ النَّاسُ: الْعُلَماءُ وَالأمَراءُ﴾
(دو دسته از مردماند که چون آنها صالح شوند، جامعه هم بهطرف صلاح حرکت میکند و اگر آنها فاسد شوند، جامعه در لجنزارِ فساد دستوپنجه نرم میکند.)
اینجاست که باید پرسید؛ امام حسین رضی الله عنه باید اصلاحات را از کجا شروع میکرد؟
حرکت های اصلاحی در تاریخ به انواع مختلف چهره مینماید: اصلاحات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی؛ امّا تا زمانیکه اصلاحات سیاسی در یکجامعه بهمیان نیاید و زعامت سیاسی در یکجامعه صالح نباشد، دیگر همۀ تلاشها بیثمر خواهد بود، تلاشهای اصلاحی شاید مفید تمام شوند؛ امّا کمثمر و حتّی بیثمر خواهند بود، قدرت همیش حاکم بر فرهنگ و بر اقتصاد است، قدرت همیش سیرِ حرکتِ تاریخ و اجتماع را تعیین میکند، پس زمانیکه قدرت بهدست عناصر مستبد قرار بگیرد، ما انتظار نداشته باشیم که اصلاحات فرهنگی بهمیان میآید و یا هم انتظار نداشته باشیم که اصلاحات اقتصادی بهمیان میآید و یا در برابر فساد مُبارَزه صورت میگیرد.
پس باید مُبارَزه برای اصلاح رأس قدرت و نظام سیاسی صورت بگیرد، اگر نظام سیاسی فاسد شد، آنجاست که دیگر هیچاصلاحی ممکن نیست.
اینجاست که امام حسین رضی الله عنه تصمیم میگیرد که باید تغییری در نظام سیاسی بهمیان بیاید، و این تغییر را بهخاطر خود نمیخواست؛ بلکه بهخاطر ملّت، مردم و جامعه میخواست؛ زیرا او از جد امجدِ خود شنیده بود:
﴿مَا تَرَکَ قَوْمٌ الْجِهَادَ إِلا عَمَّهُمُ اللهُ بِالْعَذَابِ﴾
(یکملّت وقتیکه جِهاد را ترک کنند، خداوند آنان را به عذاب فراگیری مبتلا میکند.)
او در آیینۀ نظام استبدادی «یزید» ذلّت مسلمانها را میدید، او نمیخواست مسلمانها ذلیل باشند؛ بلکه او میخواست مسلمانها عزیز و سربلند باشند؛ لذا او برای عزّت مسلمانها کار خود را از طریق اصلاح سیاسی و از طریق اصلاح رأس قدرت آغاز کرد، او یکحرکت جُدِّی را آغاز کرد، از چه میدانیم که آن حرکت واقعاً یکحرکت جدی بود؟
ما میبینیمکه امام اگر تنها حرکت میکرد، شاید مردم فکر میکردند که او زیاد جدی نباشد؛ امّا او طوری حرکت کرد که زیادی از مردم فکر میکردند که امام چرا چنین کاری را میکند؟
به سمت یکخطر بزرگ! زنان، کودکان، طفلکان را با خود یکجا میبرد! آیا این خطر جدی، حیات اینها را تهدید نمیکند؟
حضرت امام – به باور من – با این کار خود نشان داد که او به تمام معنا در این حرکت خود جدیاست، شعار حضرت امام در واقع چنین بود:
﴿قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِین﴾
همه چیزِ خود را فدای خدا و راه سنّت جَدِ امجدش رسول الله – صلی الله علیه وسلم – سازد و برای همهکس نشان بدهد که این حرکت یکحرکت نمایشی نیست؛ بلکه یکحرکتیاست که با تمام وجود و با تمام معنا میخواهد که یکتغییری را ولو به قیمت شهادت همۀ اهلبیت و اهل خانۀ او تمام شود، بیاورد.
البته ناگفته نگذریم که امام حسین رضی الله عنه هم نمیخواست که همه را در مهلکه قرار بدهد؛ زیرا قرار بر این بود که اهل «کوفه» – بعد از وعدههای زیادیکه داشتند – به امام بیعت کنند و در کنار او قرار بگیرند و – قسمیکه میدانیم – کوفه مرکزی از مراکز تجمع بسیاری از غازیان عظیم مسلمان و مرکز قدرت نمایی و پیروزیهای عظیم جهان اسلام بود، چنانکه اهل کوفه شکست نظام ساسانی و نظامهای قدرتمند را به یاد داشتند؛ لذا حضرت امام حسین رضی الله عنه با این تصوّر حرکت میکرد که اهل کوفه در کنار او خواهد بود و به همین خاطر بود که حضرت امام «مُسلم بن عَقیل» را بهعنوان نمایندۀ خود به کوفه میفرستند؛ امّا ببینید که در نظامهای فاسد حتّی در فکر و فرهنگ شخصیتهای بسیار بزرگ و غازیان عظیم هم تغییر ایجاد میشود، انسانهاییکه باید در پهلوی امام قرار میگرفتند، نگرفتند و دلیلش هم این بود:
با حیات در زیر سایۀ نظام استبدادی – هرچند که عمرش کوتاه هم بود – ذلّتزدگی، نفاق، دورویی در میانشان حاکم شده بود.
بلی؛ یکی از امراض نظامهای استبدادی، این است که حتّی چهرههای مبارز و شخصیتهای انقلابی هم تحت تأثیر اوضاعِ فاسِد نظام سیاسی قرار میگیرند؛ لذا این تصمیم امام واقعاً تصمیم بهجای بود که اگر برضد رأسِ استبداد و نظامِ استبدادی قیام نشود، فرهنگ والا و ناب اسلامی، روحیۀ مُبارَزه و جِهاد، روحیۀ عزّت و قیام، روحیۀ دفاع از مظلومین در میان مسلمانها و در میان اقشارِ وارستۀ مسلمانها هم تغییر شکل میدهد؛ یعنی فرهنگ تابع قدرت میشود و قدرت سایۀ حاکمیّت خود را بالای ارزشهای دینی و فرهنگی میافگند؛ لذا بهخاطر نجات باید قیام صورت بگیرد، اینجاست که میبینیم تأثیراتِ آن نظامِ فاسد، بالای مردم کوفه طوری بود که آنها را تغییر داد، تمام آن مردمیکه باید در پهلوی امام قرار میگرفتند؛ امّا یکشبه تغییر شکل دادند و در پهلوی قدرت استبدادی یزید قرار گرفتند؛ زیرا منافع خود را در خطر دیدند.
چنانچه شما هم این وضعیت را در افغانستان عزیز دیده بودید، حتّی در همین اوضاع اخیر، مردمان بسیاری بودند که تعهدات خود را تغییر دادند، تصمیمهای خود را دوباره عوض کردند، به فکر اینکه ما باید با کسی باشیم که ما را در قدرت سهیم بسازد.
به هرحال؛ منظورم این است که در نظامهای استبدادی، حتّی ارزشهای فرهنگی و چهرههاییکه عناصر مبارز و فرهنگیاند، تحت تأثیر استبداد و نظامهای استبدادی قرار میگیرند، اینجاست که حضرت امام بهخاطر تغییر نظام قیام کردند، شکی نیست که قیام حضرت امام منجر به شهادت وجود نازنینشان و اعضای اهلبیت پیغمبر اکرم – صلی الله علیه وسلم – و منجر به شهادت مجموعهای از کودکان مظلوم و انسانهای پاکسرشتی شد که خداوند در شأنشان میفرماید:
﴿..إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا﴾
بلی، این کسانیکه شستوشوی خدایی دیده بودند و این موجودات پاکسرشت بهدست عناصر ناپاک شهید شدند و البته در نتیجۀ این جنایت، یکفاجعۀ دردناکی بهمیان آمد؛ امّا این قیام، نتایج و اثراتِ بزرگِ بعدی خود را داشت که باعث خیزشها و قیامهای بزرگی در جهان اسلام شد که از آن بهبعد؛ اگرچه قدرتهای استبدادی، گاهگاهی در مسیر نظامها و سیاستمدارها و قدرتمندان جهان اسلام وجود داشتند؛ امّا حلقههایی وجود داشت که در برابر استبداد قرار میگرفتند و به انواع و اشکال مختلف – چه در شکل گروههای منظم سیاسی و چه بهشکل حلقههای فکری و فرهنگی فقهای اسلامی – مُبارَزۀ خود را ادامه میدادند و میدهند، البته این هم پیداست که این قیامها در برابر استبدادِ یزید، مربوط به یکگروهی از گروههای اسلامی نبود و نیست، از امام احمد بن حنبل رحمه الله علیه رهبرِ تفکّر سلفی و ظاهری که فتوای لعن یزید را – بهخاطریکه عمل ناروایی را انجام داد – تا امام اعظم رحمه الله علیه که رهبر تفکّر عقلانی در فقه اسلامیاست، همه در حمایت قیام حسینی قرار گرفتند و از این قیام در مراحل مختلفی پشتیبانی و حمایت صورت گرفت، به این معنا که حضرت امام حسین رضی الله عنه رمزِ وحدت وکِفاح و مُبارَزۀ جهان مسلمان شد، شیعه و سنّی، فقیه، سیاستمدار، فیلسوف، جوان، صوفی و همه درسِ قیام، مُبارَزه و جِهاد را از امام حسین رضی الله عنه گرفتند.
اگر قیام حضرت امام حسین رضی الله عنه رمزِ وحدت و یکپارچگی مسلمانهاست؛ پس بر ماست که از این قیام درس بگیریم و باید این را بدانیم که مذهب بهمعنای دین نیست، مذهب یکطرز تفکّر فقهی فقهای اسلامیاست؛ امّا اساس و ریشۀ دین که – رمزی از آن را ما در قیام حضرت امام حسین رضی الله عنه میبینیم – همه مذاهب در آن شریکاند؛ لذا باید ما وحدت و همبستگی خود را حفظ کنیم و در افغانستان – بهاستثنای عناصر بسیار کوردل و تاریکنظر، دیگر همه اهل دو مذهب اعم از شیعه و سنّی – به لطف خداوند – باهم دوست، برادر و پیکرۀ واحدند.
حضورِ برادران سنّی و شیعه در عاشورای حسینی، خود از دلایل وحدت و یکپارچگیاست و متأسفانه این پدیده در بسیاری از کشورهای مسلمان وجود ندارد؛ امّا – به لطف خداوند – در کشور ما این حقیقت و این پدیده بهعنوان یکحقیقت عملی، بیانگرِ وحدت و یکپارچگی همۀ ما و شماست.
امروز در حالیکه ما خاطرۀ قیامِ بزرگ امام حسین رضی الله عنه را به یاد میآوریم و به روح بزرگ امام حسین رضی الله عنه و اهلبیت او درود میفرستیم، این را هم بهخاطر میآوریم که ما امروز – نیز – شاهد خاطرۀ دیگری در کشورمانیم که در «شش جدی» صورت پذیرفتهاست، البته آن خاطره، همان تهاجم خونینیاست که کربلاهای زیادی را در کشور ما ایجاد کرد، تهاجم قشون سرخ بود که حریم حاکمیّت ملی ما را درهم شکست و تعدادی از عناصر وابسته و مزدوری – در آن دوران – بودند که راه را برای هجوم قشون سرخ آماده ساختند و در اثر این تهاجم ویرانیها، آوارگیها، مصیبتهای زیادی دامنگیرِ ملّت و مردم ما شد که تا امروز آن همه دردها ادامه دارد؛ امّا ناگفته نگذریم، قسمیکه بعد از کربلای حسینی، یکنوع احیای مجددی در جهان اسلام ایجاد شد، بعد از این تهاجم خونین، پدیدۀ جدیدی – نیز – در کشور ما بهمیان آمد، آن پدیده عبارت بود از حماسه و رستاخیز بزرگ جِهادی ما که در کشورمان بهعنوان یک »سونامی» ملی، فراگیر شد و بالآخره با آغاز تهاجم اتحاد شوروی، سرآغاز فروپاشی اتحاد شوروی آغاز شد و تحوّل بزرگی در سطح تاریخ و جغرافیۀ جهان بهمیان آمد «دیوار برلین» درهم شکست، بسی از ملّتهای درزنجیر، سرانجام به آزادی رسیدند، بلی ما میبینیمکه «اروپای شرقی»، «آسیایمیانه» و ملّتهای زیادی بودند که در محکومیت و در ذلّتِ استعمار و تسلّط اتحاد شوروی قرار داشتند؛ امّا بعد از این تهاجم و به یُمن رستاخیز بزرگ جِهادی ملّت مسلمان افغانستان، ما میبینیمکه این ملّتها امروز کشورهای آزاد و مستقل را تشکیل دادند؛ امّا دریغ و صددریغ که تاهنوز هم در کشور خودمان، جریان قتل و کشتار، خون و آتش، بیچارگیها، مظلومیتها و محرومیت ها ادامه دارد.
ما با یقینیکه به این فرمودۀ خداوند جل جلاله داریم:
﴿وَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصارُ * مُهْطِعِینَ مُقْنِعِی رُؤُسِهِمْ..﴾
امیدواریم، قسمیکه سرنوشت ستمگرانِ تاریخ در گذشته، ناکامی و ذلّت بوده و در هرجای هم، همیش دست های ظلم و ستم به ناکامی روبهرو میشوند و بالآخره مظلومین و ملّتهای محروم به آزادی و به عزّت خود میرسند، کشور ما هم این مراحل خونین را پشتسر بگذارد و بعد از این همه قربانیها و شهادت های فراوانیکه دادیم، سرانجام ملّت ما به امنیت سرتاسری برسد، بازهم تأکید میکنم، پیامی را که امام حسین رضی الله عنه با ریختاندنِ خون خود به جهان اسلام الی قیامِ قیامت دادند، ابعاد مختلفی داشته، بلی پیامی بود به خاطر ایجاد دوبارۀ عزّت و سربلندی در صفوف مسلمان ها و وحدت و یکپارچگیشان، چنانکه پیام، بخشهای سیاسی، عرفانی، معنوی و اجتماعی را در خود – نیز – داشت؛ ولی از همه پیام هایش پیامِ وحدت و یک پارچگی آن در جهان اسلام مهمتر بود و ما امروز نهتنها در افغانستان؛ بلکه در تمام جهان اسلام، سخت به وحدت و یکپارچگی ضرورت داریم.
مسلمانها باید بعد از این به دشمنان اجازه مدهند که کشمکش های خونینی به نام گروه، مذهب، قوم و قبیله به میان بیاید و از این فتنه دشمنان، در مراحل مختلف استفاده هم کردهاند و علّت عقب ماندگی مسلمانها هم، بعد از دورۀ استعمار، همین بود که مسلمانها به اختلافات و کشمکشهای داخلی مبتلا شدند، اگر ما به وضاحت این را میبینیمکه عامل عقب ماندگی و مصیبت های بزرگ مسلمانها، اختلاف و نفاق در میانشان بودهاست؛
پس امیدواریم که در روز عاشورا با الهام از پیام وحدتزای حسینی، مسلمانها اوّلاً؛ در افغانستان عزیز همه باهم متحد شویم و یکپارچه باهم در پهلوی همدیگر قرار بگیریم، و بعد در سطح جهان اسلام، البته این پیام حسین رضی الله عنه ، پیام اسلام است که قرآنکریم در مورد آن میفرماید:
﴿وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ﴾
به امید آن روزیکه اختلافها به هرشکل و به هررنگیکه باشند از میان برداشته شوند.
… در حالیکه در برابر فساد همۀ ما باید مُبارَزه کنیم و بهخاطر اصلاح دستبهدست همدیگر میدهیم، در دفاع از وحدت ملی، استقلال سیاسی افغانستان، حفظ عزّت و آبروی ملّت افغانستان، بازسازی کشور، تأمین امنیت در کشور؛ تاجاییکه به ما ارتباط دارد، از هرگام مثبتیکه از طرف حکومت بهخاطر حفظ مصالح ملی، تأمین امنیت، حفظ استقلال، عزّت و آبرومندی کشور برداشته میشود، ما از آن در این بخشها حمایت میکنیم؛ امّا مبارزات ما بهخاطر پاکسازی فساد، اصلاحات اساسی و بنیادی، از بینبردن انحصارطلبیها، مظلومیتها بهخاطر جلوگیری از بیعدالتیها ادامه دارد؛ چون این مُبارَزه یکمُبارَزۀ دینی و ملی همۀ ماست، ما این را از قرآن آموختیم و از پیغمبر خود یاد گرفتیم و همچنان این درسیاست که قیام عاشورای حسینی برای ما دادهاست.
از این زیاد وقت دوستها را نمیگیرم، امیدواریم که با استفاده و با الهام از این قیام بزرگ حضرت امام حسین رضی الله عنه که در یکبعد واقعاً یکفاجعۀ دردناکی بود که ضمیر و وجدان هرانسان را سخت تکان میدهد؛ امّا در بعد دیگرش این قیام یکپیام آزادی بخشی بود، نهتنها برای جهان اسلام؛ بلکه برای همۀ جهان، و ناگفته نماند که قیام حسینی بهعنوان یک درس نهتنها مورد استقبال مسلمانها بوده؛ بلکه چه بسا از مفکّرین غیر مسلمان هم تحت تأثیر قیام حسینی قرار گرفته و از این قیام با کمالِ احترام استقبال میکنند و کردند.
أقُوْلُ قَوْلِیهذا، وَأسْتَغْفِرُاللهَ لِی وَلَکُمْ، والسَّلامُ عَلَیْکُمْ ورَحْمهُالله.
یادداشت: برگرفته از کتاب «خط رهبر، جلد سوّم، (مجموع سخنرانیهای ۱۳۸۸ رهبر شهید پروفیسور برهانالدین ربانی) خطابۀ سیوچهارم.
Thursday, 9 May , 2024