نویسنده: ابوبکر الحضرمی ترجمه: مهرنگار حسینبر بسیاری از مسلمانان را مشاهده کردم که نظر آنان در رابطه با قضیهی تعامل با غیرمسلمانان اینگونه است که: دوری و عدم ارتباط و همراهی با آنان و حتی غذا نخوردن و شرکت نکردن در شادیها و غمهایشان ترجیح داده شده و کنارهگیری کامل از آنان اختیار شده است. […]
نویسنده: ابوبکر الحضرمی
ترجمه: مهرنگار حسینبر
بسیاری از مسلمانان را مشاهده کردم که نظر آنان در رابطه با قضیهی تعامل با غیرمسلمانان اینگونه است که: دوری و عدم ارتباط و همراهی با آنان و حتی غذا نخوردن و شرکت نکردن در شادیها و غمهایشان ترجیح داده شده و کنارهگیری کامل از آنان اختیار شده است. بنا بر اعتقاد این گروه از مسلمانان در این قضیه (دوری و کناره گیری از غیرمسلمانان) نزدیکی به الله و خلوص دین نهفته است.
چه بسا دلیل این اعتقاد که منجر به احساس کنارهگیری (از غیرمسلمانان) میشود کثرت فتواهایی است که گاهی از روی قصد و گاهی بدون قصد و غرض در میان طرفداران این گرایش رواج داده میشود. گمان میکنم که وجود این اشکال به امور متعددی بستگی دارد:
- درهم آمیختگی نصوص (احادیث و آیات) و احکام مربوط به زمان جنگ -که حالت استثنائی است- و نصوص و احکام مربوط به زمان صلح که حالت طبیعی است.
- سوءتفاهم نسبت به قضیهی بهتری و برتری این امت (مسلمانان) و قضیهی برتری و عزت در کلام خداوند متعال: «شما بهترین امت هستید که برای مردم بیرون شدید» و آیهی :«و اینگونه شما را امتی میانه قرار دادیم» و آیهی:«کسانی هستند که در مقابل مؤمنان متواضعاند و در برابر کافران سرسخت» و آیهی:« عزت و سربلندی از آن خدا و رسول او و مؤمنان است»
- سوءتفاهم نسبت به برخی از احادیثی که در رابطه با مخالفت با یهودیان و نصرانیان در مورد تراشیدن ریشها و رنگ کردن موها و… آورده شده است و آن احادیثی که از خلاصهی آنها تفاوت ظاهری (با غیرمسلمانان) فهمیده میشود.
من این قضیه را از لحاظ شرعی بررسی نمیکنم، چراکه نه من در این زمینه تخصصی دارم و نه این مقاله گنجایش آن را دارد؛ فقط میخواهم چند سؤال و ملاحظه را در مخاطبین برانگیزم؛ در برابر من نصهایی محکم و سوالهایی منطقی که نیاز به پاسخهای منطقی دارد، وجود دارد -که طبیعتاً باید مستند به نصوص شرعی و اهداف بزرگ آن باشد- برخی از این سؤالات و ملاحظات را در ادامهی بحث مطرح میکنم:
١. اگر غذاهای اهل کتاب برای ما حلال و ازدواج کردن با آنان برایمان بر اساس نص قرآن مباح است، آیا این مخالطت و بلکه وصلت کردن با آنان نیست؟ تصور کن اگر مردی مسلمان با زنی مسیحی ازدواج کند، آیا برای فرزندان او عموهای مسلمان و داییهای غیر مسلمان و جدی مسلمان و جدی غیر مسلمان نخواهد بود؟ و این خود منجر به محبتی فطری میشود که بین انسان و خویشاوندان و نزدیکانش وجود دارد.
اگر اسلام به کنارهگیری از یهودیان و مسیحیان و عدم اختلاط و معاشرت با آنان فراخواند و از طرفی دیگر ازدواج مسلمانان با آنان و خوردن از غذای آنان را مباح قرار دهد، آیا این یک تناقض و چه بسا فراتر از تناقض نخواهد بود؟
٢.الله سبحان در کلام محکم خود میفرماید: «الله شما را از برخورد نیک و منصفانه باکسانی که با شما نجنگیدند و شما را از خانههایتان بیرون نکردند باز نمیدارد، همانا خداوند منصفان و عادلان را دوست دارد.»
و این آیه دلیلی واضح در مورد جواز تعامل و ارتباط نیک و منصفانه با غیرمسلمانان در غیر زمان جنگ است.
حال سؤال اینجاست که «نیکی» و «انصاف» با غیرمسلمانان زمانی که هیچ ارتباط و اختلاطی با آنها وجود نداشته باشد، چگونه تحقق خواهد یافت؟
٣. الله سبحان در قرآن میفرماید: «ای پیامبر! مردم را به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فراخوان و با روشی که نیکوتر است با آنان مباحثه کن» در اینجا امر به دعوت بسوی دین خدا، با حکمت و موعظهی نیکو شده، پس چگونه آنان را با حکمت و موعظهی نیکو به اسلام فراخوانیم در حالی که دوری و عدم مخالطت با آنان را اختیار کردیم؟
چگونه غیرمسلمانان با اخلاق و راه و روش نیکوی مسلمانان که برترین راه دعوت به دین اسلام است آشنایی پیدا خواهند کرد زمانی که ما در دل خود گمان کنیم که همراهی با آنان حرام و همنشینی با آنان ضایع کردن وقت و ناقص کنندهی دین است؟
۴. همهی ما سیره پیامبر (ص) را خواندهایم و میدانیم که رسول خدا (ص) چگونه با کفار و یهودیان میزیست و چگونه با آنان مجاورت و همسایگی داشت، بهگونهای که بهترین همسایه برای آنان بود و چگونه پیامبر (ص) در زمان بیماری به عیادت آنان میرفت و از غذای آنان میخورد و در امور مالی با آنان تعامل داشتند؛ اینکه زره پیامبر -علیه الصلاه و السلام- در زمان وفاتشان نزد شخصی یهودی گرو گذاشته شده بود و نیز اینکه آن حضرت گروههای فرستاده شدهی کفار و یهودیان و افراد آنان را در مسجد خود و نه در جای دیگر ملاقات میکردند ثابت و غیر قابل انکار است.
آیا مصطفی -علیه الصلاه والسلام- در زندگانی عملیش مخالف فهم اسلام و احکام شریعت رفتار میکرد و در حالی که بعید است این کار را انجام داده باشد؟
«و ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم»
عاقلانه نیست که الله سبحان رسولش را به عنوان رحمتی برای جهانیان بفرستد سپس به او و پیروانش دستور دهد که با ظلم و سختی و جدایی با مردم به استثنای حالت جنگ و درگیری همانطور که قبلاً بیان کردیم، رفتار کنند.
بلکه حتی در حالت دشمنی و کینه الله از مسلمانان خواسته تا با کافران با عدل و انصاف برخورد کنند: «ای مؤمنان در راه الله پایدار و استوار و گواهانی با انصاف باشید و دشمنی با قومی شما را وادار نکند که عدالت نکنید، انصاف داشته باشید که به تقوی نزدیکتر است و از الله بترسید همانا الله به آنچه که شما انجام میدهید آگاه است.»
آنچه که بر افراد منطبق باشد، بر سطح دولتها نیز منطبق است؛ پس کنارهگیری از مجامع و محافل دولتی، هرگز به صلاح اسلام و مسلمانان نخواهد بود.
تا زمانی که ما مسلمانان همانند ایالات متحده بزرگترین قدرت جهانی شویم و بخواهیم به صورتی عملی «بهترین امت» باشیم و بخواهیم دین الله به تمام نقاط شرقی و غربی دنیا برسد، از شرکت در مجامع و ارتباطات دولتی بینیاز نخواهیم بود.
قرآن و احادیث و سیرهی رسول خدا -صلی الله علیه و سلم- را میخوانیم و دلائل و توجیهاتی که ما را به غیرمسلمانان نزدیک کرده و ما را راهنمایی میکند تا بهخوبی با آنان برخورد کنیم، مییابیم؛ ولی متأسفانه میبینیم که فتواها و اعتقادات مخالف آنها، تکیه بر دلائل جزئی و درک و فهم ناقص دارند.
هدف بنده تعامل با غیرمسلمانان است و این قضیه احتیاج به بررسی دقیق شرعی بهدور از احکام سابق و بهدور از تعصب و خواستههای شخصی دارد و همچنین نیازمند بررسیای است که نتایج آن منجر به توضیح صحیح و مطابق با ارزشهای انسانی اسلام و اهداف بزرگ آن برای احکام شریعت و مفاهیم آن در رابطه با این قضیه شود؛ تا اینکه هیچ فردی برداشتی نادرست از این قضیه نداشته باشد و رفتاری انجام ندهد که اسلام را بد جلوه دهد؛ در حالی که خود او تصور میکند که درست عمل کرده است.
Tuesday, 7 May , 2024