محمدفایق هشام موقعیت جغرافیایی افغانستان این کشور را بیشتر از هر ویژه گی دیگرش زیانمند ساخته است. این سرزمین، از بهر موقعیت جیوپولتیکش بهاهای سنگین و گزافی را پرداخت کرده است. در حالی که این یک فرصت در طول تاریخ جلو دولتمردان و نخبه گان افغانستان بوده است. اما کوتاه آمدن در استفاده از این […]

 محمدفایق هشام

موقعیت جغرافیایی افغانستان این کشور را بیشتر از هر ویژه گی دیگرش زیانمند ساخته است. این سرزمین، از بهر موقعیت جیوپولتیکش بهاهای سنگین و گزافی را پرداخت کرده است. در حالی که این یک فرصت در طول تاریخ جلو دولتمردان و نخبه گان افغانستان بوده است. اما کوتاه آمدن در استفاده از این فرصت ها بر می گردد به اشتباهات و خطاهای فاحش و مدهش رهبران و نخبه گان این سرزمین.

از یک سو موقعیت جیوپولتیک و از سوی دیگر کثیر الاقوام بودنش و در دهه های پسین مسئلۀ دخالت بیگانه گان در امور این کشور، و داغ کردن تنور قوم گرایی و سمت گرایی، از این کشور بسیاری از فرصت ها و زمینه های پیشرفت و ترقی و قرار گرفتن در پهلوی کشورهای مترقی و پیشرفته را  گرفته، چه فرصت های درازمدت و چه کوتاه مدت و چه اتفاقی و چه طبیعی. و دیریست که در آتش افروخته شده از سوی دیگران می سوزد.

نگرانی منطقه‌یی از جنگ در افغانستان

در آن سال های سخت و طاقت فرسا که دولت اسلامی از کابل با یک عقب نشینی تاکتیکی، خود را به شمال کشور کشید، بخش بزرگی از سرزمین افغانستان به دست طالبان سقوط کرد. این که در تصرف هرات، کرنیل امام اعلام کرده بود که امروز هرات فردا تاشکند، روس ها و کشورهای پیرامون آن را همین موضوع باعث شد تا بیشتر مراقب سرزمین های شان باشند، تا آسیب های قابل تصور و حتی قریب الوقوع را دفع کنند.

ساختار بمیان آمده مرکب از اقوام و مذاهب کشور زیر نام «جبهۀ متحد ملی اسلامی برای نجات افغانستان» یک ابتکار دیگری در جهت بستن دهن های پارۀ مغرضان داخلی و خارجی بود که عنوان می کردند: هر آنچه که بر سر افغانستان در دهۀ نود آمده؛ نتیجۀ سیاست های یگانه قوم بر سر قدرت است. این ساختار که در هیئت دولت اسلامی افغانستان که هنوز مشروعیت اش را حفظ کرده بود، از سوی کشورهای: روسیه، ایران، هند مورد حمایت قرار داشت.

 هند از بابت رقابت با پاکستان که در آن زمان حتی حملۀ قریب الوقوع هسته یی هم محتمل بود، با جبهۀ متحد همکاری می نمود. ایران که بیشتر در جهت تضعیف و سقوط دولت اسلامی در کابل کوشید و بعداً مجبور به حمایت از این دولت در شمال گردید، بیشتر از سیاست های طالبان می رنجید که باری حتی جنگ جمهوری اسلامی با طالبان هم قریب الوقوع بود که این چنین نشد. حمایت روس ها از دولت اسلامی از این جا ریشه می گرفت که سیاست طالبان و در پشت آنان حمایت پاکستان از طالبان و گروه های مشتمل بر عرب ها، پاکستانی ها و دیگر کسانی که از کشورهای پیرامون روسیه فراری بودند، این ها همه روس ها را به آن واداشت تا از دولت اسلامی حمایت و پشتیبانی نمایند.

با پیروزی حامد کرزی بر محمدیونس قانونی در اولین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۳، روس ها ابتدایی ترین تماس ها را با برخی از سران طالبان تأمین نمودند. اما پس از شدت گرفتن جنگ در افغانستان در سال های ۱۳۸۷ روسیه با طالبان تماس های بیشتری را برقرار نمود. این تماس ها حفظ گردید و شدت بیشتر جنگ در کشور از طالبان در برابر گروه هایی که اتباع متواری کشورهای آسیای میانه بودند، به عنوان مانع در برابر رسیدن این گروه ها به داخل این کشور ها، استفاده به عمل آمد.

درست با ظهور پدیدۀ داعش آن هم در افغانستان روس ها اشتیاق بیشتر به تأمین ارتباط بیشتر از پیش با طالبان کردند، حتی حمایت تسلیحاتی. به نقل از گفته های یکی از اعضای ولسی جرگه، پس از بازپس گیری ولایت کندز در بار اول، نیروهای امنیتی سلاح های ساخته شدۀ روسی را بدست آوردند که از طالبان بجا مانده بود. طالبان از ظهور داعش تا حالا با آنان ضمن فرستادن نامه از سوی اخترمحمد منصور به ابوبکر بغدادی، رابطۀ این دو گروه پر از جنگ و درگیری بوده است و اکنون هم طالبان در چندین جبهه علیه داعش قرار دارند.

پیروزی های پیهم داعش در عراق و سوریه و خاصتاً تصرف یک میدان هوایی در سوریه که افراد داعش بر جنگنده های باقی مانده از اردوی بشار اسد ایستاده بودند، خطاب به پوتین گفتند: ”این طیاره ها از این به بعد، بمب های شان را بر روسیه خواهند ریخت.“ داعش با همان مشی ضد روسی، ضد شیعی و ضد هر گروهی که آنان را نپذیرد، ظهور کرد یا بمیان آورده شده. با این وجود، روس ها بار دیگر خود را در آستانۀ یک تهدید بزرگ و چند میدانی یافته اند. دلگرمی روس ها به طالبان و حتی جمهوری اسلامی ایران از همین ناحیۀ تهدید داعش قوت می گیرد.

اکنون به نحوی دیده می شود که اواخر دهۀ نود در حال تکرار است. اما با تفاوت هایی. طالبان و گروه هایی که آن زمان برای آسیای میانه و روس ها از خطرهای بالقوه به شمار می رفتند؛ حالا طالبان به گروه مدافع از حریم این کشور ها و جمهوری اسلامی خوانده می شود.

تلاش های منطقه یی برای صلح

نشست هایی که در رابطه به آوردن صلح در افغانستان صورت گرفت، هیچ نتوانست گرهی از گره های کور جنگ افغانستان را بگشاید. این نشست ها که ظاهراً تأمین صلح در کشور خوانده شد، گذشته از این که به نفع افغانستان تمام نشد؛ بلکه امتیازاتی چشمگیر نصیب پاکستان نیز گردید. حتی همین توافق نامۀ عملیات مشترک نیروهای دو کشور علیه هراس افگنی که ناظر تطبیق آن ایالات متحده است، به طور جدی به نفع پاکستان تمام می شود.

روس ها که در سوریه وضعیت جنگ را به نفع بشار اسد و گروه های به داد رسیدۀ این رژیم، رقم زدند و اکنون تفوق جنگی را رژیم بشار اسد و حامیانش داراست، روسیه تهدید دیگری را در چند قدمی مرزهای کشورهای پیرامونش یافته و در صدد حمایت و پشتیبانی از گروه طالبان بر آمد که به خوبی می تواند این کشورها را در برابر داعش حفاظت نماید. همچنان روس ها که محور جدیدی را شکل داده اند و در تلاش بیشتر جهت تقویت و گسترش نفوذ این محور اند، به تلاش هایی که ظاهراً صلح خوانده می شود، دست یازیدند. به طور کلی چنین می توان گفت که روس ها فعلاً در ارتباط به قوت گرفتن بی ثباتی در افغانستان، دو راهکار را در پیش گرفته اند. حمایت از تحریک طالبان و تلاش دیپلوماتیک در سطح منطقه که برگزاری نشست های سه جانبه، شش جانبه و دوازده جانبه نمونه های این تلاش هاست.

بارها کشور تاجیکستان از گردهم آمدن گروه های تبهکار در مرزش ابراز نگرانی کرده که به تقویت نیروهای مرزی و فعال شدن بیش از پیش سازمان امنیت دسته جمعی گردید.

جنگ داعش در افغانستان، متوجۀ اکثر کشورهای منطقه است. چین نیز از این ناحیه بی نصیب نیست. موقعیت چین و مرز این کشور با افغانستان این کشور را از ناحیۀ فعالیت داعش دچار تهدید کرده است. طوری که رئیس جمهور این کشور در ۱۳ سرطان سال روان به روسیه سفر کرد و در دیدار با رئیس جمهور روسیه، به بحث در ارتباط به جنگ افغانستان و اقدامات مخفیانۀ واشنگتن در امور افغانستان، پرداختند. این کشور که پروژه های اقتصادی کلانی را که جادۀ ابریشم نیز شامل آن می گردد، روی دست دارد و می خواهد آیندۀ پروژه هایش از ناحیۀ جنگ و خونریزی در منطقه، آسیبی را نبیند و به مؤفقیت بینجامد.

جنگ با داعش در افغانستان که بیشتر از طریق رسانه های وابسته به غرب، مورد پخش قرار می گیرد، نسبت به قبل از پرتاب آن بمب مادر، یک جنگ تبلیغاتی به شمار می رفت ولی با پرتاب همان بمب الی اکنون این جنگ بیشتر از ابعاد نظامی اش یک جنگ تبلیغاتی نیز به شمار می رود. با آن که سه تن از رهبران گروه داعش را امریکایی ها کشته اند، ولی کشورهای منطقه نسبت به شناختی که از واشنگتن دارند، این جنگ ایالات متحده را علیه داعش به دیدۀ شک می نگرند.

ضمیر کابلوف – نمایندۀ رئیس جمهور روسیه در امور افغانستان، بارها از نقش برهم زنندۀ گروه های تبهکار و تهدید کننده که به زعم او مورد حمایت امریکا بوده اند، از طریق رسانه های جمعی به چشم و گوش افغان ها چه که به جهان رسید. او باری از تحمل روسیه از موجودیت نه پایگاه نظامی ایالات متحده در افغانستان گلایه کرد.

نشستن چرخبال های ناشناس در ولایت های زیر جنگ که همواره مورد بحث همه گان قرار دارد و تبصره هایی در این خصوص صورت گرفت، دیپلومات های روسی در نشست شورای امنیت این موضوع را مطرح کرده اند. همچنان آقای کابلوف از یوناما در افغانستان خواسته که یک گزارش جامع را این نهاد در این مورد تهیه کند و او گفته که امریکا باید در مورد اکمالات هوایی به داعش در افغانستان جواب بدهد.

مأموریت طولانی و ابهام در استراتژی!

در حالی که از حضور امریکا چیزی در حدود هفده سال می گذرد، اما این کشور در افغانستان سفیر نداشت. گذشته از این، در آجندای انتخاباتی دانالد ترمپ، در ارتباط به مأموریت نیروهای این کشور در افغانستان، چیزی وجود نداشت و در طول مبارزات انتخاباتی اش از افغانستان و مأموریت این کشور در افغانستان نامی نبرد و سخنی نگفت. پس از راه یافتن او به کاخ سفید الی اکنون این کشور با آن که هیبت سفارت خانه و نشست و برخاست چرخبال هایش در این کشور نظیری ندارد، در مورد افغانستان استراتژی ندارد و هر روز از اعلام این استراتژی در آیندۀ نزدیک خبر داده می شود. در واشنگتن و مراکز قدرت این کشور راجع به وضعیت افغانستان و کشورهای دیگر وحدت دیدگاه وجود ندارد. ظاهراً چنین معلوم می شود که این کشور هنوز نتوانسته از اختلافات داخلی خود در امور کشورهای زیر نفوذ چه زیر جنگ و چه غیر از آن، بیرون بدر آید. در ارتباط به تأخیر در تدوین استراتژی این کشور در مورد افغانستان، موضوعات حاد داخل خود افغانستان این بحث را از بحث و گفتگو خارج ساخته و حتی سرپرست سفارت این کشور در موضوعات حقوقی افغانستان تشبث می نماید. همچنان در داخل خود امریکا، حکومت این کشور زیر باران انتقادات شدید روزنامه ها و خبرگزاری ها قرار دارد. طوری که «هافینگتن پست» اخیراً نگاشته است: ”افغانستان در آتش جنگ می سوزد و اما امریکا در ارتباط به جنگ طولانی اش در این کشور استراتژی ندارد.“

اخیراً جان مکین، سناتور جمهوری خواه و رئیس کمیته استخبارات دفاعی سنای این کشور، در ارتباط به تأخیر در تدوین یا اعلام استراتژی این کشور در مورد افغانستان گفته است: ” اگر استراتژی حکومت ترمپ در مورد افغانستان اعلام نشود، آنان دست به کار شده و خود طرحی را بر پنتاگون خواهند قبولاند.“ به گفتۀ او: ” ماه قبل برای حکومت گفته بودم که اگر در مورد افغانستان استراتژی ارایه نشود، ما مجبور که استراتژی را برای حکومت خود تدوین نماییم.“