مهران موحد در بارۀ شهید احمدشاه مسعود کسان بسیاری نوشتهاند و شخصیت او را از پهلوهای گونهگون مورد مطالعه قرار دادهاند. احمدشاه مسعود دارای ویژگیهای منحصر به فردی بود که او را از دیگر رهبران متمایز و متفاوت میکرد. به نظر اینجانب، هیچ شخصیتی را در افغانستان در دورۀ معاصر نمیتوان با شخصیت احمدشاه مسعود […]
مهران موحد
در بارۀ شهید احمدشاه مسعود کسان بسیاری نوشتهاند و شخصیت او را از پهلوهای گونهگون مورد مطالعه قرار دادهاند. احمدشاه مسعود دارای ویژگیهای منحصر به فردی بود که او را از دیگر رهبران متمایز و متفاوت میکرد. به نظر اینجانب، هیچ شخصیتی را در افغانستان در دورۀ معاصر نمیتوان با شخصیت احمدشاه مسعود مقایسه کرد. هیچیک از رهبران افغانستان در دورۀ معاصر از اراده و عزیمت و نستوهیای که مسعود برخوردار بود برخوردار نبود. هیچیک از آنها ابتکار و خلاقیت و نگاه علمی و استراتژیک مسعود به قضایا را نداشت. هیچیک از آنان حتّا از بخش کوچکی از تقوا و طهارت شهید مسعود بهرهمند نبود. هیچیک از آنان…
یکی از ویژگیهای بیهمتای شهید مسعود اعتماد به نفس و خودباوری مثالزدنی او بود. در حالیکه دیگر همسنگران همتبارش بالاترین آرزویشان «نفر دوم شدن» بود مسعود کوشید در معادلات سیاسی و نظامی افغانستان، «نفر اول» باشد و تلاشهایش در این راستا به نتیجه هم رسید. او توانست طلسم «پشتونتبار بودن رئیس جمهور افغانستان» را با به تخت قدرت رساندن برهانالدین ربانی درهم شکند. وقتی هم که مسعود به شهادت میرسید همۀ رهبران سیاسی و نظامیای که روزگاری میخواستند او را از هستی ساقط کنند با گردن کج به نزدش آمدند و خود را عسکر گوشبهفرمانش وانمود کردند. او در سالهای واپسین زندگی پرماجرایش به «مرکز ثقل قدرت» در افغانستان تبدیل شده بود و شخصیتهای مهم نظامی و سیاسی از هرات تا بدخشان و از قندهار تا ننگرهار گردنگزارش شده بودند و به «کلان بودن»ش اعتراف آورده بودند.
یگانه خاطرهای هم که از شهید مسعود دارم به همین ویژگی اعتماد بهنفسش مربوط میشود. در وضعیتی که طالبان قرار بود آخرین سنگرهای مقاومتگران را به تصرف خود درآورند و مناطق محدودی را که در دست هواداران احمدشاه مسعود قرار داشت به دست بیاورند و در حالیکه دلها به گلوگاهها رسیده بود و کمتر کسی در درون یا بیرون از افغانستان کمترین امیدی به پیروزی مقاومتگران داشت، احمدشاه مسعود به منظور روحیه بخشیدن و امید دادن به مردم، در تجمعهای مردمیای که در مساجد صورت میگرفت حضور مییافت و سخنرانی میکرد. در یکی از این سخنرانیها که در مسجد قابضانِ ولسوالی رخه صورت پذیرفت من هم حضور داشتم. چیزهایی از آن سخنرانی را هنوز در حافظۀ خود دارم. احمدشاه مسعود پس از استشهاد به آیهای از قرآن مجید خطاب به انبوهی از مردمی که در آن مسجد و بیرون از آن حضور داشتند گفت:«چرا شما همیشه خبرهای رادیوی بیبیسی را گوش میکنید و گوش به زنگ میباشید که چه اتفاقی میافتد. بیایید آستینها را بالا بزنید و کاری بکنید تا رادیوها از کارهای شما خبر بسازند. به جای گوش کردن به اخبار، خودتان خبر بیافرینید و تاریخ بسازید. آیا جای شرم نیست که در برابر یک گروه مزدور و بیهویت، سر تعظیم فرود بیاوریم و تسلیم شویم؟ اگر میخواهید بدانید که در چنین اوضاع و احوالی من چه کار خواهم کرد باید خدمت شما عرض کنم که اگر به اندازۀ یکمتر در افغانستان، جایی برای ماندن داشته باشیم میمانم و پایداری میکنم.»
خوب به یاد دارم پس از آنکه سخنرانی شهید مسعود پایان یافت، همۀ آنهایی که در آن تجمع حضور داشتند خوشحال و امیدوار بودند و خاطرۀ شکستهای پیدرپی از ذهنهایشان یکسره زدوده شده بود. آنگونه که یاران نزدیک مسعود هم میگویند، آنها در بدترین و بحرانیترین شرایط وقتی صدای مسعود را میشنیدند یا حضور فیزیکیاش را حس میکردند به کلی آدمی دیگر میشدند و حاضر بودند خود را به خاطر مسعود به آب و آتش بزنند.
ما بیشتر از هر زمان دیگر به مسعود نیازمندیم. مسعود باید بازگشت کند تا امید و اعتماد به نفس و غرور از دسترفتۀ ما را به ما بازگرداند.
روانش شاد باد و خاطرهاش بیزوال.
Monday, 27 May , 2024