ابوبکر سبزوار مسئلۀ مهاجرت به کشور های دیگر پدیدۀ تازه ای نیست اما موج عظیم مهاجرت که امروز اروپا با آن مواجه است، از جنگ جهانی دوم به بعد سابقه نداشته است. شاید ما بدون اینکه احساس کرده باشیم وارد جنگ سوم جهانی شده ایم. دلیل عمدۀ این مهاجرت ها جنگ و نا امنی است […]

ابوبکر سبزوار

مسئلۀ مهاجرت به کشور های دیگر پدیدۀ تازه ای نیست اما موج عظیم مهاجرت که امروز اروپا با آن مواجه است، از جنگ جهانی دوم به بعد سابقه نداشته است. شاید ما بدون اینکه احساس کرده باشیم وارد جنگ سوم جهانی شده ایم.

دلیل عمدۀ این مهاجرت ها جنگ و نا امنی است اما در این میان رسیدن به یک زندگی خوب و مرفه نیز می تواند انگیزۀ قبول خطر حتی خطر مرگ برای رسیدن به اروپا باشد.

در سال ۲۰۰۳ امریکا به عراق حمله برد و رژیم صدام حسین را سرنگون کرد. در نا امنی های بعد از این اشغال، تعداد زیادی از عراقی ها راهی اروپا شدند. در سال ۲۰۱۱ بدنبال قیام بیداری اسلامی در کشور های عربی، تعداد زیادی از مردم از تونس به مهاجرت به سوی اروپا رو آوردند. بعد از آن سقوط معمر القذافی مسیر لیبیا راهی برای مهاجرت افریقایی تباران بسوی اروپا شد که به امید یک زندگی بهتر به این سفر پر مخاطره دست می زدند.

اما جنگ در سوریه موج عظیمی از مهاجرت را بار آورد که حتی کشور های اروپایی را نیز غافلگیر کرد. گفته می شود که در نه ماه سال ۲۰۱۴ حدود نیم میلیون نفر با عبور از مدیترانه، خود را به خاک اروپا رسانیده اند.

اکثریت این پناه جویان مسلمان اند و اروپاییان نگران حضور چنین جمعیت بزرگ مسلمان است. همین اکنون تعداد کثیری از مسلمانان اروپایی تبار در صف گروه دولت اسلامی در سوریه می جنگند. قبلاً فقط احزاب دست راستی حضور مسلمانان در کشور های اروپایی را یک چالش برای فرهنگ اروپایی می دانستند اما اکنون از زبان دولتمردان نیز همین سخنان بگوش می رسد، بعنوان مثال سلواکیا و قبرس اعلام داشتند که فقط مسیحیان سوری را می پذیرند و مسلمانان را نخواهند پذیرفت. کشور لهستان مهاجرین مسلمان را خطری برای ارزش های مسیحی خوانده است.

اما در میان پناهجویان که از آغاز سال ۲۰۱۵ خود را به اروپا رسانیده اند، بعد از سوری ها، افغان ها در مقام دوم قرار دارند. گفته می شود که تعداد افغان ها در موج اخیر مهاجرت به اروپا به ۱۲۰ هزار تن می رسد اما با توجه به اینکه همه روزه هزاران نفر تازه وارد اروپا می شوند، شاید این تعداد تا اخیر سال به ۱۵۰ هزار تن برسد. اگر مصارف سفر هریک از این افراد ده هزار دالر باشد، افغان ها تا اکنون یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دالر صرف این سفر پر خطر کرده اند.

نا امیدی از آینده دغدغۀ تمام افغان هایی است که کشور شان را به عزم رسیدن به اروپا ترک می کنند. همه به این باور اند وقتی بیش از ۵۰ کشور جهان نتوانستند در افغانستان امنیت و رفاه بیاورند و زمینۀ کار را برای بیکاران فراهم نمایند، دیگر امیدی به آینده نباید داشت.

اینها نمی خواهند به خود این زحمت را بدهند که بیاندیشند هیچ کشوری توسط خارجیان از مشکلات بیرون نمی آید و چه بسا که خود خارجیان مسبب مشکلات بیشتر می شوند. این مردم خود یک کشور اند که باید کشور شانرا آباد سازند.

بعد از سال ۲۰۰۱ عده ای از افغان ها که قبلاً در خارج زندگی می کردند به افغانستان باز گشتند و با وجود اینکه اکثر آنان جز دانستن زبان خارجی آنهم بصورت ناقص، هیچ کمال دیگری نداشتند، این فرصت را بدست آوردند تا فرصت های خوب شغلی بدست آورند و بعنوان متخصص شناخته شوند در حالی که چنین فرصت برای متخصصینی که در داخل افغانستان بودند، داده نشد. اکنون بسیاری از جوانان افغان به این نتیجه رسیده اند که رفتن به خارج و زندگی در یک کشور اروپایی برای آنان پرستیژ به ارمغان می آورد و به کرسی ها وزارت و وکالت و… راه خواهند یافت!

اکثر پناهجویان افغان برای قبول شدن بعنوان پناهنده در اروپا، خود را قربانی خشونت طالبان قلمداد می کنند و مدعی اند که حداقل یکی از اعضای خانوادۀ شان بدست طالبان کشته شده است. عده ای نیز اسناد جعلی از تهدید کتبی طالبان را جعل می نمایند تا آنرا بعنوان سندی دال بر خطر جانی در صورت ماندن در افغانستان ارائه نمایند.

بعد از جنگ کندز، این فرصت بدست آمده است تا اکثریت این پناهجویان خود را آواره های ولایت کندز قلمداد نمایند. کندز از جمله ولایاتی بود که نیروهای آلمانی سال ها در آنجا مستقر بودند.

اکنون دولت آلمان از افغان ها می خواهد که افغانستان را ترک نکنند و خود شان کشور خود را آباد سازند. وزیر داخلۀ آلمان می گوید که افغان ها بعد از سوری ها، دومین گروه پناهجو را تشکیل می دهند و این قابل قبول نیست.

مردم کشور های غربی حق دارند از دولتمردان خود بپرسند که چرا پس از چهارده سال که غرب در افغانستان هزاران کشته داد و صد ها میلیارد دالر هزینه کرد، چرا امروز افغان ها ناامید تر از هر زمان دیگر اند و با قبول خطر مرگ، می خواهند کشور شانرا ترک کنند؟

دلیل این امر اینست که در طول چهارده سال گذشته در افغانستان کاری بنیادی برای بهبود وضع زندگی مردم صورت نگرفت. اقتصاد افغانستان در این مدت وابسته به جنگ باقی ماند و در نتیجه بعد از خروج نیروهای خارجی از این کشور، مردم دوباره با فقر و بیکاری دست به گریبان شدند.

یکی از روزنامه های آلمان نوشته است که، دولت آلمان افغان ها را به کشور شان باز خواهند گرداند اما این کار به سهولت ممکن نیست. بیرون کردن اینهمه پناهجوی افغان از اروپا که هرکدام شان پُل های پشت سر خود را خراب کرده و خود را به اروپا رسانیده اند، با موانع بزرگ مواجه خواهد شد. اما مشکل افغان های پناهجو نیز اینست که اکثریت عظیم آنان فاقد حرفه و توان کاری لازم برای جذب شدن در بازار کار اروپا اند. بنا براین با توجه به بحران اقتصادی در اروپا، برای اکثریت آنها برای مدت طولانی فقط امکان دست یابی به کار های دشوار جسمی با مزد کم میسر خواهد بود.