آنچه می‌خوانید گزیدۀ از مصاحبۀ اختصاصی جاوید روستاپور خبرنگار هفته نامۀ پیام مجاهد با استاد شهید است که سال‌ها پیش در هفته نامۀ پیام مجاهد و وبلاک مقاومت به نشر رسیده، با اهمیت نکاتی که استاد شهید به آن اشاراتی داشته اند، ادارۀ هفته نامۀ مجاهد پیشکش خواننده‌گان گرامی می‌دارد. … ما جهاد را از […]

آنچه می‌خوانید گزیدۀ از مصاحبۀ اختصاصی جاوید روستاپور خبرنگار هفته نامۀ پیام مجاهد با استاد شهید است که سال‌ها پیش در هفته نامۀ پیام مجاهد و وبلاک مقاومت به نشر رسیده، با اهمیت نکاتی که استاد شهید به آن اشاراتی داشته اند، ادارۀ هفته نامۀ مجاهد پیشکش خواننده‌گان گرامی می‌دارد.

… ما جهاد را از نقطه‌ای کوچک در مقابل یک ابر قدرت وقت آغاز کردیم و به جز یاری پروردگار چیز دیگری با خود نداشتیم.

… جهاد مردم افغانستان حدود ۳۵ سال قبل برضد نظام خودکامۀ داوودخان آغاز شد.

… بعد از اینکه یک تحول در رژیم شاهی رونما گردید و داوود خان نظام جمهوری را اعلام کرد، کسانی که قبلاً به سرنوشت مبهم کشور فکر می کردند در صدد آغاز جهاد برآمدند.

… مردم ما در آن زمان نیز نظام انتخابی می خواستند که هم به منافع ملی و هم مطابق به دیدگاه و عقیده مردم باشد. بنابر این در مقابل حکومت داوودخان، جرس های سرقافلۀ جهاد آغاز شد. … اشخاصی که در کنار وی قرار داشتند دست نشاندۀ کشور های بیرونی بودند.

نظام داوودخان با زندانی ساختن و استبداد شروع شد و یک نوع خود کامه‌گی و قیدگیری ها را با خود داشت، بنا براین مردم افغانستان در صدد، مبارزه علیه استبداد حکومت جمهوری داوود که منطبق با عقیده و فرهنگ اسلامی نبود برآمدند.

… بحران معاصر در افغانستان از روند کاری حکومت داوودخان آغاز شد؛ وقتی روحانیون و مردم افغانستان نظام استبداد داوودخان را مورد مطالعه قرار دادند، نتیجه گیری کردند که گروه بزرگی که در رأس آن داوودخان قرار داشت با اتحاد شوروی پیوند دارند و جز مبارزه و قیام، دیگر راه ها را به روی خود بسته دیدند. و در نتیجه جهاد مردم افغانستان از همان جا آغاز شد.

نظام داوودخان زمینه ساز آن بود که افغانستان در کام اژدهای کمونیزم فرو برود. از این لحاظ مردم افغانستان به خاطر دین و فرهنگ شان به جانبازی پرداختند و هجرت را آغاز کردند. در آغاز جهاد که مردم افغانستان از گوشه و کنار به کوه پایه ها برآمده بودند هیچ حامی و پشتیبانی نداشتند..

… از آغاز جهاد تا پیروزی مجاهدین هدف مــا گرفتن قدرت سیاسی نبوده، بلکه پیروزی انقلاب اسلامی و پیاده ساختن قانون قرآنی در کشور بود.

… اینکه جهاد مردم افغانستان، چگونه ادامه داشت یک داستان طولانی دارد؛ اما در دوران جهاد، همراه با سنگرداران با قدم های بسیار شمرده و آرام پیش می رفتیم. تا اینکه از مسایل داخلی و بین المللی شناخت کافی بدست آوریم.

… در آغاز بی باوری ها وجود داشت و کشور های خارجی بدین باور نبودند که مجاهدین افغانستان، یک طبقه‌ای که هیچ گونه امکانات در اختیار ندارند در مقابل ابر قدرت اشغالگر «شوروی» پیروز شوند. اما چون تصمیم مردم افغانستان بر مبنای ایمان و توحید بود کارها روز به روز با ارادۀ قوی و نیروی بیشتر آغاز می یافت. تا اینکه جهان متوجۀ ارادۀ آزادی خواهی مردم افغانستان گردید.

… وقتی کشور به صورت مستقیم مورد اشغال شوروی قرار گرفت مردم مسلمان و آزادی خواه افغانستان قیام علنی و آشکار خود را آغاز کردند و آن زمان ما به پیروزی مردم مسلمان مان، اطمینان حاصل کردیم.

… ما بیشتر از تصوری که داشتیم پیروز شدیم؛ تصور ما براین بود که شاید چندین نسل ما در سنگر مبارزه از بین برود و پیروزی مجاهدین از آن نسل های بعدی باشد و این مبارزه ادامه داشته باشد اما خداوند با ما بود که بزرگترین ابر قدرت وقت در کوتاه ترین وقت از پا درآمد.

… مبارزه با اتحاد شوروی کاری بود بس دشوار؛ اما شهامت مردم مسلمان افغانستان بیشتر از آن بود؛ اکثر کشورها بدین باور بودند که اتحاد شوروی هیچ گاهی در افغانستان شکست نخواهد خورد؛ اما عزم راسخ مردم مسلمان بالاتر از تمام پیش بینی ها بود. تا بالآخره در هشتم ثور سال ۱۳۷۱ خورشیدی، طلوع پیروزی در سرزمین ما درخشید.

… زمانی که در نظام کمونیستی کودتاها یکی پی دیگری صورت می گرفت، ما به پیروزی خود باور بیشتر پیدا می کردیم؛ چون نظام دست نشاندۀ شوروی با دیدگاه های مردم پیوند و رابطه نداشت، نمی توانست روی پاهای خود بایستد، و وقتی روس ها عناصر خود را پیاپی به کرسی می نشاندند این خود نشانه‌ای از دست پاچه‌گی کمونیست ها را نشان می داد. و دگرگونی هایی که در اتحاد شوروی صورت می گرفت دریچه های امید بروی مجاهدین بیشتر باز می شد.

… همه کسانی که در سنگر جهاد و هجرت بودیم اشک شادی می ریختیم و به پیروزی مجاهدین صددرصد باورمند شدیم؛ از آن به بعد، این موضوع را در عصری که معجزه نیست، یک معجزه می دانستند.

… وقتی نظام داکتر نجیب الله، در سراشیب سقوط قرار گرفت افراد شان هر روز به صف مجاهدین می پیوستند و این مسأله یک امر معمول است که وقتی نظام در حال سقوط قرار می گیرد افرادش در فکر چاره جویی و بقای خود هستند. حتی این مسأله در نظام های انتخابی هم اتفاق می افتند.

… جنگ هایی که بعد از پیروزی مجاهدین بود، کلاً دسیسۀ کشور های بیرونی بود؛ کشورهایی دست داشتند که به خاطر منافع خود شان در داخل مجاهدین دسیسه ساختند.