نویسنده: دکتور علی صلابی برگردان: ع. عمار عمرُبن خطاب رضی الله عنه، روزی، در مجلسی، در مورد مردی پرسید: آیا کدام یک از اهلِ مجلس اورا میشناسند؟ شخصی از اهل مجلس گفت: من اورا میشناسم ای امیرِ مؤمنان. عمر گفت: شاید همسایهاش بودی، پس همسایه نسبت به همه، به اخلاق همسایه آگاهتراست. مرد گفت: نه […]
نویسنده: دکتور علی صلابی
برگردان: ع. عمار
عمرُبن خطاب رضی الله عنه، روزی، در مجلسی، در مورد مردی پرسید: آیا کدام یک از اهلِ مجلس اورا میشناسند؟ شخصی از اهل مجلس گفت: من اورا میشناسم ای امیرِ مؤمنان.
عمر گفت: شاید همسایهاش بودی، پس همسایه نسبت به همه، به اخلاق همسایه آگاهتراست.
مرد گفت: نه
عمر گفت: شاید در سفری اورا همراهی کردهای، چون سفر سرشتِ انسانهارا برملا میسازد.
مرد گفت: نه.
عمرگفت: شاید با او تجارت کردهای و همرایش با درهم و دینار داد و ستد داشتی، درهم ودینار، استعداد مردان را، برملا میسازند.
مرد گفت: نه.
عمر گفت: شاید اورا دیدهای که در مسجد، درهنگام نشست و برخاست، سرش را تکان میدهد؟
مرد گفت: بله!
عمرگفت: بنشین پس تو اورا نمیشناسی.
عمرُبن خطاب میدانست که امکان دارد شخص، در آستانۀ خروجی مسجد، نخست دِینِ خود را درآوَرد سپس کفشهایش را بپوشد و با حرص شدید به دنبال دنیا براید، مال یکی را بخورد و آبروی دیگری را بریزد!
او میدانست که امکان دارد ریش، گاهی نقش ماتریسهایی را که درعقبِ آن دزدها پنهان میشوند، داشته باشد و اینکه لازم نیست حتما در زیر عباهای سیاه (چپن زنانه) زنِ وارستهای باشد.
او میدانست که گاهی مسواک در واقع، دندانتیزکنیاست که با آن، دندانهای خود را، تیز و گوشت یکدیگر را میخوریم.
او میدانست که امکان دارد نماز، گاهی چهرۀ نیرنگباز را نورانی بسازد واحتمال دارد که حج، پوشش اجتماعی برجستۀ یک فرد دنی و پست گردد.
او باور داشت که، دیانتیکه آثارش در رفتار آدم، بازتاب نیابد، دیانت درونتهی است.
اندونیزیا را، پیکارگران با شمشیرهایشان فتح نکرده اند، بل، بازرگانان مسلمان با اخلاق و امانتداریشان فتح کرده اند.
آنان کالاهای خودرا با دینشان نمیفروختند، از این روی، مردم از ایشان در شِگِفت شدند و گفتند: چه عجب دینی!
ایمان دروغین، از کفریح آشکار، بدتر است و در هردویشان شرِّی نِهِفته است.
مِحَکِ دیانت درست، همانا چگونگی تعامل و رفتار بادیگران، است.
اگرمردم، میان بازرگان دینمدار و بازرگان بیدین تفاوت را احساس نکنند، پس تدین چه سودی دارد؟
هنگامیکه همسر بین شوهر دینمدار و شوهر بیدین تفاوت را احساس نکرد، پس چنین تدینی چه ارزش دارد؟
و برعکس این.
اگر پدران و مادران، بین فرزند متدین و غیر متدین تفاوت را ملاحظه نکنند، پس تدین برای چیست؟!
حجیکه بجز خرما، آب زمزم، جاینمازهای ساختِ چین و تحفههای بستهبندیشده، برایمان پیام دیگری نداشته باشد، مصیبت است.
روزهای که جز سمبوسه، خرما، بولانی و غذاهای رنگارنگ، پیامدی دیگری ندارد، مصیبت است.
نمازهاییکه بجز حرکتهایی که عضلات و مفصلهای بدن آز آن سود میبرند و کوچکترین نفوذی در دل ندارد، مصیبت است.
مظاهر دینداری چیزهای ستودنی است، ما به شکل و محتوای دینمان میبالیم، اما عیب است که به شکل چنگ بزنیم و محتوایش را ترک کنیم.
پس، دینیکه چوپانهای رمهچران را، به رهبران ملتها تبدیل کرد، قیافۀ آنان را دگرگون نساخت بل آنان را از درون، دگرگون کرد.
ریش اُمَیَّه پسر خلف، مانند ریشِ عبدالله بن مسعود رضی الله عنه، دراز بود!
شمشیر عُتبه و شمشیر خالد رضی الله عنه، هردو از یک معدن بودند!
عینِ همان عباوقبایی را که ابوبکر رضی الله عنه به تن میکرد، ابوجهل هم، میپوشید!
شکلها باهم مشابِه اما مضمونها مختلف بود، آیا ما، آنچه را که دینمان از ما میخواهد، دریافتهایم؟
بدون شک، دین ما، همانا عبادت، به مفهوم گسترده و فراگیرآن است.
هر آن گفتار و کردار ظاهری و باطنی که، مورد پسند خدا و مایۀ خوشنودی اوست، عبارت از اسلام است.
Sunday, 5 May , 2024