عنایت حملۀ هوایی روز دوشنبه۱۳حمل سال روان نیروهای ارتش بر یک مدرسۀ دینی، در ولایت قندز که گفته شده است، محلی برای تجمع طالبان بود، واکنش های را درپی داشت. گفته هایی وجود دارد، این حمله زمانی صورت گرفت که گروه طالبان سرگرم برگزاری همایش (دستاربندی) یعنی فراغت از دورۀ علوم دین و حفظ قرآنکریم […]

عنایت

حملۀ هوایی روز دوشنبه۱۳حمل سال روان نیروهای ارتش بر یک مدرسۀ دینی، در ولایت قندز که گفته شده است، محلی برای تجمع طالبان بود، واکنش های را درپی داشت. گفته هایی وجود دارد، این حمله زمانی صورت گرفت که گروه طالبان سرگرم برگزاری همایش (دستاربندی) یعنی فراغت از دورۀ علوم دین و حفظ قرآنکریم بودند. آن‌گونه که در تصاویر دیده شد، حملۀ چرخبال های ارتش تلفات سنگینی را به گروه طالبان و هم به افراد ملکی وارد کرده است. پس از وقوع این رخداد گروه طالبان ضمن محکوم کردن این حمله، گفته اند که تمام افراد کشته شده، طلبه‌های دینی، حافظان قرآنکریم، متنفذین قومی، مولوی صاحب‌ها و ملاهای بودند که به هدف شرکت در محفل (دستاربندی) تجمع کرده بودند.

 وزارت دفاع ملی گفته است که محل مورد هدف، مربوط به گروه طالبان بود و تمامی کسانی که جان باختند و یا هم زخمی شده اند، افراد منسوب به گروه طالبان سران و قدمه های منسوب به آنان بوده‌اند. منبع افزوده است که در میان کشته شده گان یک عضو شورای کویته، اعضای شبکه‌های تروریستی کشورهای تاجیکستان، ازبیکستان و کشورهای حوزۀ قفقاز  نیز شامل اند. تصاویر پیش از وقوع حادثه نشان می دهد که در این محل افراد مسلح، با موترهای داتسن گشت و گزار دارند و بر فراز دروازۀ ورودی محل حادثه، پرچم سفید طالبان نیز نصب شده است. اما شاهدان عینی از محل گفته اند که در محل حادثه هیچ طالبی نبود و تمام قربانیان مردمان ملکی و محلی بوده اند.

جدا از رد و تایید‌ و محکوم کردن هایی که صورت می گیرد، در پیوند این گونه رویدادها لازم است چند نکته را تذکر دهیم.

در نخست ریختاندن خون مسلمان، بدون جرم و گناه به هیچ وجه قابل تأیید نبوده، هم به لحاظ شرعی و هم به لحاظ عرف، قوانین ملی و بین المللی و قوانین جنگ جواز نداشته، بلکه مردود و مذموم است. پس آیا کسانی‌که دراین محل حضور داشتند همه افراد ملکی، بدون هیچ نوع رابطه با گروه‌های تروریستی از جمله طالبان بودند؟ درصورتی‌که وزارت دفاع افغانستان، بدون سنجش دست به کشتار زده باشد، باید قضیه تحقیق و عاملان آن، مجازات شوند. چنانی که ارگ ریاست جمهوری با صدور اعلامیه وعده داده و هیئتی را تعیین کرده است، تا قضیه را از نزدیک بررسی و گزارش دهند تا در لابلای آن اقدامات حقوقی و قانونی صورت گیرد. دفتر سازمان ملل در کابل نیز با تأیید اعلامیۀ ارگ ریاست جمهوری گفته است که موضوع را بررسی می کند.

بدون شک اگر این وضع ادامه یابد و کشته شدن افراد ملکی، متضرر شدن خانواده‌ها ادامه یابد، بهانۀ به دست گروه های دهشت افگن می دهد، تا جنگ افروزان بیشتر به نفع خود بهره ببرند و صفوف طالبان تقویت شود.

در این شکی وجود ندارد که طی سالیان اخیر برخی از مناطق در ولایت های شمالی عمداً و قصداً به گروه طالبان واگذار شده است. قباله دادن دندغوری به طالبان توسط گلاب منگل وزیر سرحدات پیشین و والی کنونی ننگرهار هنوز در یادها زنده است. از آن زمان تا اکنون، حکومت افغانستان یا نه‎توانسته است در آن مناطق اعمال نفوذ بکند و یا هم اساساً نخواسته است که مأمن امن طالبان را دگرگون سازند تا نظم سنتی، ایدئولوژیک و قبیله‌ای آنان را برهم بزند. به طور نمونه ولسوالی دشت ارچی، چهاردره در قندز و دندغوری در بغلان از این گونه مناطقی اند که برای طالبان مأمن امن و حیات خلوت محسوب شده، سال هاست در آن جا ها مراکز نظامی و آموزشی دارند و از میان مردم محل سرباز گیری می نمایند و برضد مردم افغانستان و نیروهای امنیتی به زعم خودشان به (جهاد) می پردازند!.

برای اثبات این ادعا باید گفت که حضور گروه طالبان در ولایت های همجوار پاکستان همواره این را می رساند که این گروه در پاکستان عقبه و پایگاه دارند و می توانند با سهولت جنگ افروزی کنند، جنایت کنند و دوباره به مأمن اصلی شان آن سوی مرز فرار کنند. حضور گروه طالبان در ولایت های شمالی و هم مرز با تاجیکستان، چین و ازبیکستان این را می رساند که از سوی مردم محل حمایت می شوند و با رویکرد قومی بارها دیده شده است که دولت افغانستان با آنان مدارا می کند. این امر سبب شده است تا به ولایت های همجوار نفوذ داشته باشند و نظم اجتماعی را مختل و مردم را به گروگان بگیرند.

درحالی‌که همین گروه‌های قومی بودند که بارها مانع تحقق حاکمیت حکومتی در مناطق مشخص شدند، نظم حکومتی را برچیدند، پروژه‌های عام المنفعه را نگذاشتند تحقق یابد، راه‌زنی کردند، مردم را کشتند، دوبار ولایت قندز را سقوط دادند، میلیون‌ها دالر به مردم عام خساره وارد کردند، دست به قتل های سیاسی، گروهی زدند، هر آن جنبدۀ که مثل خود شان نمی اندیشدند و از جنس و تبار خودشان نبودند دشمن سرسخت می پنداشتند.

 حالا که این حادثه رخ داده، درصورتی که دشمن مورد هدف قرار گرفته است، اقدامی‌ست پسندیده و مورد تأیید اکثریت مردمانی که دشمن را دشمن می دانند و هرگونه محکومیت و ضربۀ سنگین برآنان را به فال نیک می دانند. چون میدانند عاملان زدودن آسایش و قاتلان فرزندان شان کشته شده است. درصورتی که افراد ملکی در بین طالبان کشته شده باشد، نیاز به تحقیق و بررسی بیشتر است، تا در کش و قوس این‎گونه رخدادها تدابیر ایمینی  پیشگیرانه صورت گیرد و شاهد رخدادهای این چنینی نباشیم!.