وحید مژده کشتار فجیع هفت هموطن ما در ولسوالی خاک افغان ولایت زابل یکبار دیگر نشان داد که دست های ناپاک دشمنان در صدد اند تا جنگ مذهبی و قومی را در این کشور براه اندازند. همان کاری که در عراق آغاز گردید، در سوریه پی گرفته شد و اکنون در صدد اند تا به […]

وحید مژده

کشتار فجیع هفت هموطن ما در ولسوالی خاک افغان ولایت زابل یکبار دیگر نشان داد که دست های ناپاک دشمنان در صدد اند تا جنگ مذهبی و قومی را در این کشور براه اندازند. همان کاری که در عراق آغاز گردید، در سوریه پی گرفته شد و اکنون در صدد اند تا به سراسر جهان اسلام گسترش یابد.

فرقی  نمی کند که چه کسی دراین جنایت دست دارد و مربوط به کدام قوم و قبیله است. آنچه مهم است اینست که این جنایت انتقام از قوم خاص و علیه قوم خاص نیست، بلکه جنایتی علیه همه ملت است. جنگ مذهبی و قومی در این کشور آرزوی دشمنان مشترک همۀ ملت است و ما نباید با دادن رنگ قومی یا مذهبی به این جنایت، تحقق بخش آرزوهای شوم دشمنان این مرزوبوم باشیم.

این جنایت در ولسوالی خاک افغان اتفاق افتاده است که از آغاز امسال خبر از حضور داعش در آنجا می رسید.

اینکه این ماجرا چگونه شکل گرفت طالبان مدعی اند که در سال ۲۰۱۴  که عملیات نظامی نیروهای پاکستانی علیه طالبان در وزیرستان شمالی آغاز شد، جنگجویان ازبیکستانی از طالبان افغان تقاضا نمودند تا برای آنها در داخل افغانستان زمینۀ سکونت را فراهم سازند. طالبان با این احساس که این گروه در کشور خود شان جایی ندارند و به افغانستان پناه آورده اند، برای صدها خانواده از آنان در ولایت زابل زمینۀ سکونت را فراهم آوردند اما با توجه به تجربه ای که در مورد عملکرد های آنان در وزیرستان و با اقوام وزیر داشتند، شرایط و محدودیت هایی را نیز بر آنان وضع نمودند از جمله اینکه آنها باید تمام اوامر و دستور های طالبان را بپذیرند، اعمال خودسرانه انجام ندهند، از تکرار اعمالی که علیه مردم محل در وزیرستان جنوبی انجام داده بودند، خودداری ورزند و هیچ عملیات نظامی را نیز بصورت خودسرانه و بدون اجازۀ طالبان انجام ندهند.

آنها در وزیرستان و حتی قبل از ظهور داعش دست به اعمال ضد انسانی زده بودند و این عملکرد های شان موجب شد تا مردم بومی محل حتی عنعنات قبایلی در مورد پناهنده و میهمان را نادید گرفته و علیه آنان دست به اسلحه ببرند و آنها را از منطقهء شان بیرون کنند.

ازبیکستانی ها که جنداللهی ها نیز خوانده می شوند، شرایط طالبان را پذیرفتند و طالبان نیز با مصارف گزاف آنها را به افغانستان منتقل نموده و در مناطق مختلف ولایت زابل برای ۱۰ تا ۱۵ خانوادهء شان بصورت جدا از هم زمینهء سکونت را مهیا ساختند. مردم محل که به آنها به چشم میهمان و مجاهدین واقعی می دیدند و حتی آنان را در خانه های خود جا دادند و با وجود مشکلات اقتصادی، غذای خود را نیز با آنها قسمت کردند.

اما با گذشت چند ماه، ازبیکستانی ها به تخلف از تعهدات خود با طالبان آغاز نمودند. تخلف اول آنها از عهدی که با طالبان داشتند این بود که تلاش نمودند تا تعداد زیاد آنان در یک محل تجمع نمایند. آنها از مناطق مختلف که پراکنده بودند به مناطق کوهستانی خاک افغان و ارغنداب ولایت زابل نقل مکان نموده با هم یکجا شدند. در همین موقع ملامنصور دادالله که از طالبان جدا شده بود نیز به همین منطقه آمد و میان آنها علیه طالبان اتحادی شکل گرفت که در نتیجه آنها عملا بصورت مشترک در برابر طالبان موضع گرفتند.

به گفتهء طالبان، با ظهور داعش و خلیفهء این گروه در سوریه و عراق، ازبیکستانی ها بیعت خود را با طالبان شکستند و با انتشار یک پیام ویدئوئی، بیعت خود را با ابوبکر بغدادی اعلام نمودند و همزمان با این اعلان، دست به کار هائی زدند که نه تنها خلاف ارزش های اسلامی بلکه از دایرهء اخلاق انسانی و عنعنات مردم افغانستان نیز بدور بود. مثلا گروگان گیری هزاره ها از جمله ۳۱ مسافر هزاره، اختطاف افراد بخاطر بدست آوردن پول، ربودن اطفال پشتون ها برای آموزش و کار هائی دیگر از این قبیل.

هرچند گروگانگیری آنها منحصر به هزاره ها نبود اما هدف خطرناک این گروه شعله ورساختن جنگ مذهبی میان شیعه و سنی بود تا وقایع تلخ سوریه و عراق در افغانستان تکرار شود. بنابراین طالبان نیز به آنها حمله ور شدند.

به ادعای طالبان در ماههای اخیر که آنها درگیر جنگ با داعش در ولایت ننگرهار بودند، مجبور شدند تا برنامهء جنگ با این گروه در ولایت زابل را به تعویق اندازند و با اعزام هیئت ها انتظار داشتند تا این مسئله از راه تفاهم حل گردد اما زمانیکه به این نتیجه رسیدند که دیگر راهی برای تفاهم باقی نمانده، تصمیم گرفتند تا علیه آنان اقدام نمایند.

هرچند طالبان دلیل تاخیر را مصروفیت در جنگ با داعش در ننگرهار می گویند اما این حقیقت را نیز باید در نظر داشت که ازبیک ها با تجربهء جنگ با اقوام وزیر بخصوص احمدزی وزیر در وزیرستان، زنان خود را نیز آموزش نظامی داده بودند و در صورت ضرورت، زن و مرد در کنار هم می جنگیدند و همین مسئله جنگ با آنها را دشوار ساخته بود.

طالبان تا قبل از جنگ در زابل، هیچگاه از جنگ با داعش سخن نگفته بودند اما در آخرین اعلامیۀ خود اعتراف می کنند که با داعش درگیر جنگ شده اند. طالبان می گویند که این جنگ میان دوگروه از طالبان نیست، بلکه با داعش است و منصور دادالله نیز به دلیل حمایت از داعش مورد حمله قرار گرفته است.

اکنون جنگ به پایان رسیده و به گفتۀ طالبان، داعشیان ازبیک تسلیم و خلع سلاح شده و با خانواده های شان تحت نظر اند اما حقیقت اینست که تعداد این افراد و خانواده های شان نیز اندک نیست که بتوان آنها را به سادگی تحت نظر گرفت. تجربه هم نشان داده که آنها از با استفاده از هر فرصت، مشکل می آفرینند و به قول و قرار آنان نیز نمی توان اعتماد کرد.

طالبان می توانند بصورت مستمر این افراد و خانواده های شانرا در یک کمپ تحت نظر داشته باشند که کاری است دشوار و بسیار پرمصرف که خارج از توان مالی طالبان است.