محمد فایق هشام جهان اسلام با داشتن بیشتر از یک و نیم میلیارد مسلمان، ۵۶ کشور اسلامی، بیشترین جماعت های اسلامی و شخصیت های بزرگ و نخبۀ مومن، هنوز از حل معظل ها، مصایب، بحران ها و چالش ها در بلاد اسلامی حرکت امیدبخش دیده نمی شود. بدین اساس متشتت و پراگنده ایم. قسماً دیده […]

محمد فایق هشام

جهان اسلام با داشتن بیشتر از یک و نیم میلیارد مسلمان، ۵۶ کشور اسلامی، بیشترین جماعت های اسلامی و شخصیت های بزرگ و نخبۀ مومن، هنوز از حل معظل ها، مصایب، بحران ها و چالش ها در بلاد اسلامی حرکت امیدبخش دیده نمی شود. بدین اساس متشتت و پراگنده ایم. قسماً دیده می شود که هنوز هم قدرت ها در مرحلۀ تغییرشکل یافته و با اندک تفاوتی، در تداوم سلسلۀ استعمار خویش بر ممالک اسلامی اند.

پنج قدرت دایمی شورای امنیت سازمان ملل، جهان را میان خویش تقسیم کرده اند. امریکایی ها با داشتن حوزه های نفوذ و نفع برداری شان در اروپا و بعضی کشورهای امریکایی، از آن سوی دنیا به خاورمیانه آمده اند و در صدد جهانی شدن هستند.

روس ها با ترسیم کردن حوزۀ بالکان و آسیای میانه، خویشتن را حاکم بر این حوزه ها دانسته و از نفوذ جانب مقابل حفظش می دارند و در خاورمیانه هم ادعای داشتن حق را می کنند. و در آشوب و جنگ های خاورمیانه خویشتن را بزرگ ترین بازیگر می دانند.

انگلیس ها هم از سایر بازیگران کم نمی آرند و در پهلوی ایالات متحده سهم خویش را بدست می آورند و هم رفتار و هم کردار ایالات متحده می گردند.

فرانسه یی ها هم کشورهای فقیر و نادار افریقایی را در چنگال خویش گرفته و دارایی ها هرچند ناچیز آنان را می ربایند و در مواردی لشکر کشی هم می کنند.

چینایی ها اقتصاد جهان را زیر چشم دارند و بزرگ نمایی نظامی و اقتصادی کرده و در خاورمیانه نفع خویش را به عنوان قدرتی می جویند.

اسرائیلی ها که در شورای امنیت عضو نیستند؛ با پشتیبانی و حتی دفاع ایالات متحده به بزرگ ترین قدرت و بازی گر در خاورمیانه مبدل گشته اند و دارندۀ سنگین ترین و پیشرفته ترین تجهیزات نظامی در سرزمین اشغالی کوچک اند و هر روز به وسعت جغرافیایی، قدرت نظامی و حمایت و پشتیبانی قدرت ها از خود پرداخته و ساحۀ اثر گذاری شان را از اسرائیل به بیرون گسترش می دهند. علاوه از منفعت جویی و اثر گذاری خویش در خاور میانه، به دنبال عملی شدن کامل نقشه «شامات» اند.

با نگرش به اعمال و تقسیم بندی های کشورهای اسلامی از سوی قدرت های فوق، ببینیم که جهان اسلام در کدام حالت قرار دارد. پس از سقوط امپراتوری عثمانی که کشورها، بر اساس هویت های ملیتی و زبانی مرزبندی گردید، تا اکنون کشورهای بمیان آمده که ناشی از نقشه های شوم استعمار پیر است، از برخورداری از مفاهیم و اساسات دینی عقیم مانده اند.

اکنون کشورهای اسلامی اند که بیشتر مدار و محور آشوب و جنگ گردیده اند، در هر جنگ هایی که صورت گرفته جز منفعت به راه انداخته گان این جنگ که همانا کشورهای بزرگ و قدرت مند اند، منفعتی برای امت اسلامی و کشورهای اسلامی و حتی مردم همان دیار نداشته است.

حاکمان کشورهای اسلامی روزگار خوبی ندارند. شماری از حاکمان کشورهای اسلامی مطابق به روال قرن بیست از اندک استقلالیتی برخوردار نیستند و در تصمیم گیری های شان قدرت ها را در جریان می گذارند، شماری دیگر که از استقلالیت چندانی برخودار هستند در مسایل بزرگ و در معادلات بزرگ بین المللی پهلوهای دیگری می گیرند و شماری دیگر از زمامداران ممالک اسلامی که خویشتن را بر رعیت خویش تحمیل کرده اند، برای ترک قدرت هیچ میلی ندارند تا حدی که خون صدها هزار رعیت شان در نتیجۀ حق طلبی و عدالت خواهی، برای این زمامداران اندک ارزشی ندارد.

مساله عمده این که، اکنون کشورهای اسلامی به مراکز ثقل آشوب و درگیری مبدل گشته اند. سرزمین های اسلامی که وجب وجب خاک شان مقدس و روزگاری مهد تمدن های اسلامی بوده، امروز به مراکز عمدۀ جنگ و درگیری مبدل گردیده است. ثروت، منابع و داشته های بی شمار و حسابی اند که برای بیگانگان دست به دست می شوند؛ بدون این که اندکی منفعت به رعایای آن سرزمین ها رسیده باشد.

امت اسلامی هم امروز در بدترین حالت و اسفبارترین آن قرار گرفته است. به اساس هویت های ملیتی و مذهبی به کشورهای مختلفی تقسیم شده اند. کشیده گی ها و تقسیم بندی های بی شماری بر این امت تحمیل شده است. شماری در لباس مذهب در سرزمین های اسلامی میان هم به درگیری بی پیشینه پرداخته اند و شب و روز شان در تکفیر یک دیگر سپری می شود. در بعضی دیگر از سرزمین های اسلامی تضاد های بر سر قدرت جان هزاران مسلمان بی گناه را می گیرد. در کشورهای فقیر می بینیم که چقدر حالت منزجر کننده حاکم است – در کشورهای فقیر اطفال از ناداری و فقر جان می دهند و در ممالک ثروتمند متمولانش از سیری و خورد و نوش فراوان به انواع مریضی ها مبتلا می گردند.

جماعت های اسلامی یی که در آن سرزمین ها فعالیت دارند، امروز بر بعضی از آن ها منع فعالیت وضع شده، شماری از آنان کاملاً در جمله گروه های تروریستی از جانب حاکمان تحمیلی و مستبد قرار داده شده است، برخی هم پهلو با زمامداران مستبد علیه دیگر مسلمانان فتاوی قتل و کشتار را صادر می کنند و تعداد دیگری از ایشان بی باکانه در پی نفوذیابی سیاسی و نفوذ یابی برای پیروزی های خویش اند.

عالمان دین و شخصیت های بزرگ جهان اسلام از وضع خوبی برخوردار نیستند، آنان نخست از جانب دولت های شان مورد اذیت و آزار قرار گرفته و منع سفر بر آنان به برخی از کشورها وضع می گردد، بعداً حتی مورد بازداشت ها و شکنجه ها نیز قرار می گیرند.

وقتی ما مسلمانان دچار این گونه مصایبیم؛ فرصت طلبان هرگز در این حالت چشم نبسته و در صدد نفع جویی و بهره برداری از ما برآمده هر آنچه می توانند در این فرصت بدست می آورند. این قدرت ها از بهر خموشی ما توانسته اند که هم کیشان ما را تحت عناوین مختلف میان هم دشمن ساخته و چوب سوخت بازی خود کنند و نفع حاصله از این نبرد را با شادی و سرور به نسل های آیندۀ شان سرمایه گذاری می کنند.

در تاریخ درخشان اسلامی مان می بینیم هرگاهی که کشیده گی یی میان مسلمانان بمیان می آمد، آنگاه بود که قرآن و سپس اماکن مقدس مان بودند که عامل وحدت امت اسلامی بود. اما امروز می بینیم که نقش این دو به مراتب در نظر گرفته نمی شود و عامل وحدت میان کشورهای اسلامی و حتی در رفع کشیده گی های داخلی برخی کشورها، بیشتر مقامات کشورهای بزرگ و قدرتمند اند که عامل وحدت و حتا فشار می شوند.

نتیجتاً باید گفت که آنچه در ذیل برشمرده می شود، ما مقصریم:

– در برابر لشکرکشی های بیگانگان بر جهان اسلام؛

– در خصوص عرض اندام نمودن گروه های نفوذی دشمنان اسلام که با القاب و اسامی اسلامی آراسته شده اند و اعمال شان ناسازگار با شریعت اسلامی می باشد؛

– از به هدر رفتن داشته ها و منابع عظیم مان از سوی بیگانگان؛

– از فقر سواد دینی و علوم تجربی که ما از آن عاجزیم؛ و از بقیه مشکلاتی که دامنگیر امت اسلامی شده است.

راه حل: تا زمانی که به اصل خویش (شریعت اسلامی) برنگردیم، نه دشمنان اسلام، آباد کننده و آرام کنندۀ کشورهای اسلامی می شوند و نه نظام های تحمیلی آنان و نه نظام های مرتجع فکری بشری این توان را دارند تا نجات بخش ممالک اسلامی و در نهایت امر، امت اسلامی باشند و نه تقلید از سایر جوامع. کلید این همه بدبختی فقط همانا دو چیزی است که اسلام آن را دارد و همیشه نجات بخش امت اسلامی بوده است و آن قرآن و سنت است که با چنگ زدن بدان؛ آنچه بر سر ما آمده به توکل پروردگار توانا حل می گردد.