وحید مژده اروپا با سیلی از مهاجرت ها از آسیا بخصوص شرق میانه روبروست. انتشار یک عکس از (ایلان) طفل کرد سوری که قایق حامل او و خانواده اش در آب های ترکیه غرق شد و موج آب پیکر کوچک و بیجانش را به ساحل آورده بود، اروپا را تکان داد و مرز های این […]

وحید مژده

اروپا با سیلی از مهاجرت ها از آسیا بخصوص شرق میانه روبروست. انتشار یک عکس از (ایلان) طفل کرد سوری که قایق حامل او و خانواده اش در آب های ترکیه غرق شد و موج آب پیکر کوچک و بیجانش را به ساحل آورده بود، اروپا را تکان داد و مرز های این کشور ها را بروی صدها هزار مهاجر که اکثریت شان مسلمان اند، باز کرد.

در جنگ خانمان برانداز سوریه تا اکنون صدها هزار زن و مرد و طفل جان های خود را از دست داده اند. تنها در یک مورد در نتیجۀ حمله با گاز کیمیاوی، ده ها طفل در جلوی چشم جهانیان که این ماجرا را از طریق تلویزیون می دیدند کشته شدند اما در غرب صدایی در حمایت از این جان باختگان معصوم برنخاست و عبور بشارالاسد از خط قرمزی که امریکا برایش کشیده بود نیز عکس العمل جدی از جانب قصر سفید را به همراه نداشت.

چرا آنهمه کشتار ها تاثیری بر روح و روان غربی ها نداشت اما تصویر جسد بیجان یک طفل اینهمه واکنش برانگیخت و دروازه های اروپا را بروی صدها هزار مهاجر که از جنگ فرار می کردند، گشود؟

دلیلی که چنین احساسی را برانگیخت و اروپا را تکان داد این بود که بسیاری از مردم اروپا خود را به دلیل اعمال محدودیت در قبول پناه جویان از جانب کشور های شان مقصر احساس کردند و در جان باختن ایلان احساس گناه نمودند اما کشته شدن هزاران طفل دیگر در سوریه و عراق و سراسر جهان اسلام را که در جنگ ها کشته می شوند به خود مربوط نمی دانند. در مورد آن کشتار ها رسانه ها طوری تبلیغ می کنند که این خود مسلمانان اند که بجان هم افتاده اند.

آنها مردم نیمه وحشی اند که جامعۀ مدنی را بر نمی تابند. جنگ آنها جنگ ما نیست و رابطه ای هم با ما ندارد. در این میدان تبلیغات که رسانه ها میدان دار آنند، کسی در مورد نقش غرب در آتش افروزی جنگ ها نمی اندیشد. وظیفۀ رسانه های تحت تسلط سلطه گران  اینست تا مسایل پیچیده را ساده و عام فهم به خورد مردم بدهند و در استحالۀ ساده سازی، استعمار و تجاوز برائت بگیرد.

در کشور ما نیز وضع اکثریت رسانه ها چنین است. گاهی در تخریب طرف مقابل آنقدر جلو می روند که هر باطلی که به منظور کوبیدن طرف مقابل کارآمد باشد، مشروع تلقی می شود بدون اینکه به تاثیرات منفی آن که ممکن است تا دوردست ها موج منفی بیافریند، توجه صورت گیرد.

در موج عظیم از مهاجرت بسوی اروپا تعداد کثیری از افغان ها هم شامل اند. هر روز خبر از غرق شدن تعدادی از این دل به دریا زده گان می رسد اما این هجوم همچنان ادامه دارد.

چند روز قبل دوستی را ملاقات کردم که دار و ندار حاصل یک عمر را فروخته و بار سفر بسته بود تا خود و خانواده اش را به اروپا برساند. من هرچند در رابطه با وی در برابر کاری انجام شده قرار داشتم و قافیه برای نصیحت وی تنگ بود، فقط از وی پرسیدم که چگونه با چنین سرعت تصمیم به رفتن گرفته است. جوابش مرا سخت به فکر فرو برد و متوجه شدم که رسانه ها تا کدام حد می توانند افکار ساده اندیشان را اغفال کنند، در فرو ریختن باور ها مهم باشند و حتی جان ها را به خطر اندازند.

او گفت: مگر نشنیدی که در کندز چه واقع شد؟ مقامات محلی با طالبان معامله کردند و پول گرفتند. آنها کندز را به طالبان فروختند و خود رفتند و طالبان هم به ناموس مردم تجاوز کردند. در این کشور همه چیز در معرض فروش است و من ترجیح می دهم که با خانوادۀ خود در دریا غرق شوم اما چنین روز را نبینم. جایی که درآن ناموس من مصئون نباشد، وطن من نیست.

من گفتم که بخش بزرگی از این اخبار شایعه است اما وی که سخت ناراحت بود گفت: تلویزیون ها دروغ نمی گویند من خودم شنیدم که با مردم مصاحبه کردند و کمیسیون حقوق بشر هم اعلامیه صادر کرد و تائید کرد که چنین کار ها صورت گرفته است. وکلا در پارلمان در مورد معاملۀ پنهان که به سقوط کندز منجر شد، حرف زدند.

رهبران این کشور همه چیز را در برابر پول می فروشند. فردا که از خواب بیدار می شوی می بینی که کابل هم فروخته شده و طالبان بر شهر مسلط شده اند! آیا … بعید می دانی؟

من گفتم که مقامات دولتی کندز را نفروختند، بلکه این شکست دلایل دیگری داشت. اما او که عقده گلویش را می فشرد گفت: طالب این قدرت را از کجا کرد که بیاید یک شهر بزرگ را بگیرد؟ این معامله بود برادر! مگر نشنیدی که وکلای پارلمان هم گفتند که مقامات دولتی از کابل دستور داده بودند تا مقاومت صورت نگیرد؟

دیدم که اصرار بی فایده است و برایش تقاضای سفری بی خطر نمودم در حالیکه هم من و هم خودش می دانستیم که سفری پر خطر در پیش دارد که هر قدمش با مرگ توام است اما چه می توان کرد؟ برای او تبلیغات رسانه ها حجت بود!