ابوبکر سبزوار رسانه ها خبری را به نشر سپردند مبنی براینکه تنی چند از اعضای کنگرۀ ایالات متحدۀ امریکا خواهان انجماد دارایی های بعضی از مقامات نظامی پاکستان در خارج از آن کشور و نیز مسافرت این افراد به کشور های دیگر شدند. دلیل این امر نیز اینست که این دسته از اعضای محترم کنگره […]

ابوبکر سبزوار

رسانه ها خبری را به نشر سپردند مبنی براینکه تنی چند از اعضای کنگرۀ ایالات متحدۀ امریکا خواهان انجماد دارایی های بعضی از مقامات نظامی پاکستان در خارج از آن کشور و نیز مسافرت این افراد به کشور های دیگر شدند. دلیل این امر نیز اینست که این دسته از اعضای محترم کنگره سرانجام به این نتیجه رسیده اند که نظامیان پاکستانی در کمک به تروریسم دست دارند و باید جلو آنان گرفته شود!

واقعاً این نماینده گان کنگره بعد از حداقل چهارده سال که از مبارزۀ دولت شان علیه تروریسم می گذرد، کشف بزرگی کرده اند و باید بخاطر چنین کشف بزرگ به هریک از آنان تبریک گفت!

روابط میان پاکستان و امریکا در طول چهارده سال گذشته فراز و نشیب های زیادی را تجربه کرده است. فشار های امریکا بر پاکستان که گاهی شدت می گرفت و زمانی هم فروکش می کرد، گاهی نشان از بی برنامه‌گی واشنگتن در برابر اسلام آباد تلقی می شد و گاهی هم به نظر می رسید که پاکستان به دستور امریکا در حال اجرای برنامه های دراز مدت قصر سفید در منطقه است. برای ما افغانها که ذهن ما برای قبول هرگونه تئوری توطئه آمادگی کامل دارد، اقدامات پاکستان بازی ای بدستور امریکا به نظر می رسید که هدف از آن فراهم ساختن زمینه برای امریکا بود تا به بهانۀ مبارزه علیه القاعده و تروریسم، به حضور نظامی خود در این منطقه ادامه دهد.

اکنون بعد از سپری شدن ۱۴ سال و با در نظرداشت تجارب بدست آمده از این دوران پر از خوف و خطر و پس از آنهمه خون و ویرانی، به نظر می رسد که حق با کسانی بوده است که در پشت بازی موش و گربۀ امریکا و پاکستان، نشان از جای پای یک توطئۀ خطرناک را می دیدند.

امریکا بخاطر مبارزه با تروریسم به افغانستان آمد تا دمار از روزگار القاعده در آورد. سربازان این کشور در افغانستان در جستجوی پناهگاه اسامه بن لادن لگد به در و دیوار افغانها کوبیدند، تا از آنان حرف بکشند که رهبر القاعده در کجا پنهان شده است. سرانجام اسامه را در ایبت آباد پاکستان یافتند و آنگونه که خود مدعی اند او را کشتند و جسدش را هم بعد از تشریفات مذهبی اسلامی! در گورستانی در زیر بحر به ”آب“ سپردند. اما در رابطه به پاکستان، آب از آب تکان نخورد! کسی دنباله گیر این مسئله نشد که چه کسی اسامه را در نزدیکی پایگاه نظامی در ایبت آباد جا داده بود.

اگر واقعاً میان امریکا و پاکستان سازشی وجود نداشت پس چرا در آن زمان تعزیرات علیه پاکستان اعمال نشد؟ در آن زمان نیز در کنگرۀ امریکا صدای اعتراض بلند شد اما بی نتیجه بود. کسانی که اعتراض شان علیه امریکا به تئوری توطئه تعبیر می شد گفتند که دیدید؟

اما طرفداران امریکا در افغانستان که هر کار زشت را نیز توجیه انسان دوستانه نمایند می فرمودند که امریکا این اقدامات غیر دوستانۀ پاکستان را بی جواب نخواهد گذاشت تا اینکه در اثر حملۀ هلیکوپتر های امریکایی بر یک پاسگاه مرزی پاکستان با افغانستان، تعدادی از سربازان پاکستانی کشته شدند.

پاکستان مسیر تدارکاتی ناتو به افغانستان را از طریق خاک خود بست و امریکا مجبور شد تا با قبول چندین برابر مصارف، راه آسیای میانه را برای این منظور برگزیند. بازهم پاکستان در برابر امریکا زور گفت و امریکا نیز نتوانست کاری انجام دهد.

بیچاره حامدکرزی همیشه می گفت که همه فساد زیر سر همین مسترهای امریکایی است و تا اینها روش خود را اصلاح نسازند، وضع در افغانستان تغییر نخواهد کرد. او همیشه می گفت که کلید حل مشکل افغانستان بدست امریکا و پاکستان است. اما طرفداران امریکا در افغانستان می فرمودند که کرزی در عقب هر اقدام امریکا جای پای یک توطئه را می بیند که این تصور کاملاً غلط است. ما به یک ”پارتنر“ قوی برای مقابله با پاکستان ضرورت داریم و این پارتنر امریکاست!

در ختم این مقال باید به سناتوران آگاه امریکایی تبریک گفت که بعد از چهارده سال تفکر و شاید با بررسی اسناد و مدارک موثق به این نتیجه رسیده اند که نظامیان پاکستانی شرکای قابل اعتماد نیستند و باید دارایی های آنان را منجمد سازیم و جلو سفر های آنان را نیز بگیریم.