وحید مژده در میان دولتمردان و سیاست مداران امریکایی عادت بر اینست که وقتی در پُست و مقام دولتی قرار می گیرند، نوشتن یک کتاب در پایان ماموریت، مکمل آن ماموریت به شمار می آید. چنین کتاب ها بیشتر شکل خاطرات را دارد که گاهی از آغاز زنده گی نویسنده شروع می شود و با […]

وحید مژده

در میان دولتمردان و سیاست مداران امریکایی عادت بر اینست که وقتی در پُست و مقام دولتی قرار می گیرند، نوشتن یک کتاب در پایان ماموریت، مکمل آن ماموریت به شمار می آید. چنین کتاب ها بیشتر شکل خاطرات را دارد که گاهی از آغاز زنده گی نویسنده شروع می شود و با نتیجه گیری از برداشت هایش به پایان می رسد.

کتاب خلیل زاد با عنوان اصلی »فرستاده«‌و زیر عنوان»از کابل تا کاخ سفید، سفرم در جهان آشفته« برای ما افغان ها کتاب جالبی است زیرا روشنگر و حتی افشاگر بخشی از وقایعی است که فقط افراد خاص می توانند به آن دسترسی داشته باشند و شریک کردن آن با عامۀ مردم، در ابهام زدایی وقایعی که در آینده بخشی از تاریخ خواهد شد، نقش مهم دارد.

کتاب از دوران کودکی زلمی در مزارشریف – شهر عمدۀ شمال افغانستان در سرحد با اتحاد شوروی وقت – آغاز می شود. خلیل زاد تحصیلات خود را در کابل و در لیسۀ نادریه پی می گیرد و سپس به امریکا می رود. این سفر بر طبق برنامه ای بود که در آن زمان از طرف امریکایی ها برای متعلمینی در نظر گرفته شده بود که مقام اول را کسب می کردند و این امتیاز را بدست می آوردند تا برای مدت یک سال به امریکا بروند و تحصیل نمایند.

وی همراه با ۲۴ تن دیگر از جوانان از جمله اشرف غنی احمدزی رئیس جمهور فعلی افغانستان عازم امریکا می شود. محیط امریکا چنان وی را تحت تاثیر قرار می دهد و همانگونه که خود می نویسد این برنامۀ »امریکایی سازی«چنان بر وی تاثیر می گذارد که تصمیم می گیرد به امریکا باز گردد. او بعد از بازگشت به کابل و ختم دوران تحصیل در لیسۀ نادریه، برای تحصیلات عالی عازم بیروت می شود و با استفاده از یک بورسیۀ تحصیلی، شامل دانشگاه امریکایی بیروت گردیده با ختم تحصیل، برای تحصیلات عالی تر عازم امریکا شده و در همانجا ماندگار می شود.

آشنائی با نام زلمی خلیل زاد برای ما افغان ها در دوران جهاد اتفاق افتاد. در زمان ریاست جمهوری رونالدریگان، از زلمی خلیل زاد به عنوان مشاور دولت امریکا در امور افغانستان و یکی از شخصیت های رابط امریکا با رهبران مجاهدین نام برده می شد. او در این زمان سفر های متعددی به پاکستان داشت و با رهبران مجاهدین افغان دوستی نزدیک برقرار نمود.

هرچند وی در کتاب خود به تفصیل به آن دوران نپرداخته اما کسانی که در جریانات سیاسی آن زمان درگیر بوده اند، نقش خلیل زاد را بخوبی به خاطر دارند. در سفر های رهبران مجاهدین به امریکا، خلیل زاد مهماندار آنان و ترتیب دهندۀ ملاقات ها با مقامات امریکایی بود.

شاید یکی از خاطرات به یاد ماندنی آن دوران لااقل برای من، جریانی باشد که در رابطه به خلیل زاد از زبان مرحوم مولوی محمد یونس خالص شنیدم. وی در مورد خاطرات سفرش به امریکا و دیدار با رونالد ریگان رئیس جمهور وقت امریکا گفت که من در ملاقات با ریگان، جملاتی را آماده نمودم تا وی را به اسلام دعوت کنم. من نوشته بودم که شما به مجاهدین کمک بسیار کردید که فراموش ناشدنی است و اگر اسلام بیاورید، آخرت شما بهتر از دنیای تان خواهد بود.

من کاغذی را که این جملات روی آن نوشته شده بود به دو تن از مجاهدین همراهم که به زبان انگلیسی مسلط بودند دادم تا در جریان ملاقات از زبان من به رئیس جمهور ریگان بگویند اما آنها از این کار ابا ورزیدند. وقتی از خلیل زاد خواستم که این کار را بکند، وی قبول کرد و همین مطلب را به رئیس جمهور ریگان گفت. البته ریگان در جواب گفته بود که من در مورد اسلام مطالعه می کنم.

از کار های خلیل زاد در رابطه با مجاهدین یکی این بود که وی در امریکا، از اینکه بیشترین کمک ها به گروه های هفت گانۀ مجاهدین »مشهور به گروه های بنیادگرا« داده می شد، حمایت می کرد و می گفت که این گروه ها در جنگ علیه ارتش سرخ موثر تر اند و بار اصلی جنگ بدوش همین گروه هاست.

در دوران طالبان نیز خلیل زاد تا مدتی با طالبان رابطۀ نسبتاً خوب داشت و مهماندار هیئتی از طالبان بود که به دعوت کمپنی یونیکال از امریکا و تاسیسات این کمپنی (که خلیل زاد مشاور آن بود) دیدن نمودند.

در کتاب خلیل زاد در آن موارد سخنی نمی توان یافت، بلکه بیشترین تمرکز روی افغانستان بعد از سال ۲۰۰۱ و پروسۀ دولت سازی در آن است که شخص خلیل زاد در آن جریانات نقشی مهم داشته است. او به روابط نزدیک خود با حامدکرزی در زمان تصدی اش بحیث سفیر و نمایندۀ خاص رئیس جمهور بوش اشاره دارد. او بود که در کنفرانس بُن اول، مانع رسیدن عبدالستار سیرت به قدرت شد و با حمایت از کرزی، او را به ریاست ادارۀ موقت رسانید.

وی در این کتاب به خواننده می گوید که بعنوان یک سفیر قدرتمند، در حل قضایای مهم از راه فشار (حتی فشار های نظامی) خواسته تا مشکلات را حل نماید از جمله اینکه رئیس جمهور کرزی با جنرال دوستم مشکل داشت و دوستم تهدید کرده بود که افغانستان را برای امریکا مبدل به ویتنام دیگری خواهد ساخت!

خلیل زاد به یک طیارۀ نظامی دستور می دهد تا بر فراز قرارگاه دوستم دست به یک مانور بزند و با شکستن سرعت صوت و انفجار هوا، دوستم را به تغییر در موقفش وادارد.

وی در مورد رابطۀ کرزی با دوستم نوشته است که «در میان جنگ سالاران هیچ کدام به اندازۀ جنرال دوستم موجب خشم کرزی نمی شد و حتی وی چند بار تصمیم به بازداشت دوستم گرفت اما هربار من به وی مشورت دادم که برای حفظ توازن قدرت در شمال، باید محتاطانه عمل کند.«

از مهمترین بخش های کتاب موضوع نقش پاکستان در نا امنی های افغانستان است. خلیل زاد زمانی که سفیر امریکا در افغانستان بود، برای نخستین بار صدای مخالفت با مداخلات پاکستان را بلند کرد و اندکی بعد نیز کار وی بعنوان سفیر در افغانستان به پایان رسید. در همان زمان گفته می شد که فشار های پاکستان در این تصمیم رئیس جمهور بوش نقش داشت.

کرزی از اینکه خلیل زاد افغانستان را ترک می کند و به ماموریت دیگری می رود، ناراضی بود و به همین دلیل سعی کرد تا رئیس جمهور بوش را به تغییر در این تصمیم وا دارد. هرچند خلیل زاد در این رابطه چیزی نه نوشته است اما کرزی از مولوی فضل الهادی شینواری قاضی القضات خواست تا از رئیس جمهور امریکا خواهان ابقای خلیل زاد در مقامش گردد اما این تلاش ها بی ثمر بود.

خلیل زاد در بخشی از این کتاب به اشتباهات امریکا در افغانستان نیز پرداخته است که بخصوص به دوران بعد از خروج نیروهای اتحاد شوروی از افغانستان برمی گردد.

بخشی از این کتاب به تجارب کاری وی در عراق مربوط است. او در بعضی موارد به استفاده از تجارب افغانستان در عراق از جمله در نوشتن پیش نویس قانون اساسی عراق اشاره دارد اما در مجموع موفقیت های بدست آمده در عراق را ناچیز می داند.

بهرحال کتاب »فرستاده«از جمله کتاب هایی است که بخش هایی از آن روشنگر برخی از مسایل پشت پردۀ افغانستان بعد از یازدهم سپتامبر است و ویژگی مهم آن نیز اینست که از طرف یک امریکایی افغان تبار نوشته شده که به مقامات بالای دولتی در ایالات متحدۀ امریکا رسیده و از دست اندرکاران تحولات افغانستان بعد از یازدهم سپتمبر بوده است.