وحید مژده در شرایطی که گفته می شود امریکا در حال طرح یک پالیسی برای سامان دادن به وضع افغانستان است و به همین منظور افراد بلند پایه از رهبری جدید امریکا به افغانستان سفر کرده اند، این سوال مطرح است که طرف های درگیر در معضلۀ افغانستان چه طرح هایی برای پایان جنگ در […]

وحید مژده

در شرایطی که گفته می شود امریکا در حال طرح یک پالیسی برای سامان دادن به وضع افغانستان است و به همین منظور افراد بلند پایه از رهبری جدید امریکا به افغانستان سفر کرده اند، این سوال مطرح است که طرف های درگیر در معضلۀ افغانستان چه طرح هایی برای پایان جنگ در این کشور دارند. یک و نیم دهه بعد از آغاز این جنگ، اکنون همه به این باور اند که جنگ افغانستان به بن بست رسیده و دیگر فاقد یک راه حل نظامی است.

در سال ۲۰۰۱ که نیروهای خارجی به افغانستان حمله کردند و امارت اسلامی طالبان را سرنگون نمودند، نیازی به مذاکرات صلح با طالبان احساس نشد و باور این بود که مذاکرات صلح با گروه شکست خورده معنی ندارد. در نشست بن اول که آیندۀ افغانستان را رقم زد، طالبان و حزب اسلامی نادیده گرفته شدند.

اما با گذشت زمان به خصوص بعد از حملۀ امریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ که طالبان مجدداً به میدان نبرد باز گشتند، ضرورت مذاکرات صلح به تدریج در اذهان شکل گرفت. زمانی که در قصر سفید، جورج بوش جای خود را به باراک اوباما سپرد، تصمیم رئیس جمهور جدید برای ازدیاد نیروهای امریکایی در افغانستان، بار دیگر جنگ را در اولویت قرار داد و این باور قوت گرفت که کار طالبان تمام است و این گروه برای همیشه شکست خواهند خورد. در این مرحله موضوع ادغام مجدد یا تقاضای امریکا از مخالفین برای تسلیم شدن مطرح بود اما طالبان تاب آوردند و سرانجام امریکا اعلام نمود که تا اخیر سال ۲۰۱۴ بخش اعظم نیروهای خود را از افغانستان بیرون خواهد کرد.

هشت سال قبل شورای عالی صلح به منظور مذاکره با طالبان به میان آمد و ریاست آن را شهید استاد برهان الدین ربانی به عهده گرفت اما این شورا با وجود مصارف هنگفت، نتوانست گرهی از این معضل بگشاید. سرانجام استاد نیز توسط یک فرستادۀ مجهول الهویه در کابل به شهادت رسید.

از جانب دیگر طالبان نیز با وساطت کشور آلمان سرانجام توافق نمودند تا آدرسی برای مذاکرات صلح داشته باشند. آن ها کشور قطر را برای مقر دفتر سیاسی خود برگزیدند. هدف از به میان آمدن این آدرس مذاکرات صلح میان امریکا و طالبان خوانده شد. مذاکراتی که هیچ گاه بصورت جدی شروع نشد و به نظر می رسید که هم رئیس جمهور کرزی و هم پاکستان با باز شدن این دفتر مخالف بودند.

راهکارهای رسیدن به صلح از نظر طالبان:

طالبان تا سال ۲۰۰۹ برنامۀ مشخصی برای صلح ارائه نکردند و حاضر نبودند تا جایی را به عنوان آدرس مذاکرات صلح بپذیرند. در اواخر سال ۲۰۰۹ طالبان به این باور رسیدند که امریکا در رسیدن به اهدافی که بخاطرش به افغانستان لشکر کشیدند، ناکام شده است. به همین دلیل بود که ملا عبدالغنی برادر معاون ملامحمد عمر به رهبر طالبان پیشنهاد نمود تا در صورتی که امریکایی ها تقاضا نمایند، مذاکرات به منظور پایان جنگ با آن ها آغاز گردد.

تا آن زمان جامعۀ جهانی به این باور بود که طالبان برنامه ای جز جنگ ندارند اما زمانی که تمایل امریکا برای حل مشکل افغانستان از راه مذاکره ظاهر شد، رهبر طالبان هم اجازه داد تا این مذاکرات از طرف یک هیئت از طرف طالبان که در این کار تجربه داشته باشند، به پیش برده شود. برای این کار لازم بود تا افراد مورد نظر انتخاب گردند. ملامحمد عمر دستور داد تا کمیتۀ سیاسی امارت اسلامی که تا آن زمان فعالیت زیادی نداشت، به کمیسیون سیاسی تغییر نماید. در عوض ملاآغا جان معتصم که رئیس کمیتۀ سیاسی بود، ملاطیب آغا بحیث رئیس دفتر سیاسی مقرر گردید و در این زمان تماس هایی با کای آیده نمایندۀ خاص سازمان ملل متحد در افغانستان برقرار شد.

در ماه دسامبر ۲۰۰۹ طیب آغا در مصاحبه با روزنامۀ عربی زبان الحیات چاپ لندن، برای مذاکره با امریکایی ها ابراز آماده گی نمود و تصریح کرد اگر امریکایی ها بخواهند آن ها حاضر به مذاکرات رویا روی اند. حتی قبل از نشر این مصاحبه نیز پاکستان متوجه شده بود که طالبان در صدد اند تا بدون اجازۀ پاکستان به مذاکره با امریکا بپردازند و مبتکر این حرکت ملا عبدالغنی برادر است. در نتیجه آی اس آی در یک عملیات مشترک با امریکایی ها، ملابرادر را در کراچی دستگیر کرد. هدف پاکستانی ها از شریک ساختن امریکایی ها در این عملیات این بود که میان طالبان و امریکا دیواری از بی اعتمادی به وجود آوردند تا مانع از مذاکرات مستقیم میان آنان گردند.

به منظور به میان آمدن اعتماد میان طالبان و امریکا، در مذاکرات میان دوطرف روی مسایل ذیل توافق صورت گرفت:

دفتر قطر به عنوان یگانه آدرس مذاکرات صلح، بصورت رسمی گشایش یابد. نام تعدادی از رهبران طالبان از لیست سیاه حذف گردد تا بتوانند برای مذاکرات صلح مسافرت نمایند.

پنج تن از زندانیان طالب که در زندان گوانتانامو در بند اند، آزاد شوند.

موقف امریکا:

امریکا خواهان معامله با طالبان بر سر حضور نیروهای خارجی و پایگاه های این کشور را در خاک افغانستان بود اما طالبان خواهان خروج کامل نیروهای خارجی بودند. امریکایی ها سعی کردند تا با تماس هایی که بیشتر به وقت گذرانی شباهت داشت، دریابند که طالبان حاضر به معامله هستند یا نه؟

درحالی که امریکایی ها سه شرط طالبان را به منظور اعتماد سازی پذیرفته بودند اما بعد از مدتی به دفتر قطر خبر دادند که:

حذف نام رهبران طالبان از لیست سیاه تنها به تصمیم امریکا مربوط نیست و شورای امنیت سازمان ملل متحد باید در این مورد تصمیم بگیرد.

آزادی زندانیان طالب از زندان گوانتانامو نیز به مخالفت هایی در کنگره مواجه است و آماده ساختن شرایط برای این کار نیاز به زمان دارد.

در مورد رسمیت دفتر قطر نیز دولت افغانستان ملاحظه دارد.

هدف امریکایی ها این بود که دولت افغانستان و طالبان با هم به مذاکره بپردازند نه امریکا و طالبان؛ اما طالبان به این باور اند که امریکا که خود طرف جنگ در افغانستان است، قصد دارد تا در این گونه مذاکرات در نقش میانجی و بیطرف ظاهر شود. به همین دلیل طالبان شرط مذاکره با دولت افغانستان را اعلام تاریخ خروج کامل نیروهای خارجی تعیین کردند تا امریکا بپذیرد که در جنگ افغانستان، طرف اصلی جنگ با طالبان بوده است.

هرچند امریکایی ها بعدا پنج زندانی طالب را از گوانتانامو آزاد کردند اما باز شدن دفتر قطر با مخالفت حامدکرزی مواجه شد. به نظر می رسد که مشاورین کرزی که با امریکا نزدیک بودند، به وی مشورت غلط دادند و او نیز با این تصور که باز شدن دفتر قطر به معنی ایجاد یک حکومت موازی است، با این کار مخالفت کرد و دفتر باز نشد.

طالبان در نشست های متعدد وقتی در برابر این سوال قرار گرفتند که چرا حاضر به مذاکره با دولت افغانستان نیستند گفتند که حکومت افغانستان با امضای قرارداد امنیتی با امریکا، این صلاحیت را از دست داده است تا از امریکا بخواهد که تاریخ خروج نیروهای خود را تعیین نماید. پس مذاکره با دولت افغانستان بی نتیجه است.

راهکارهای دولت افغانستان:

دولت افغانستان حتی زمانی که شورای عالی صلح را به میان آورد، طرح مشخصی برای صلح با طالبان ارائه نه نمود. خواست دولت افغانستان از طالبان این بود که به جای توسل به سلاح، با استفاده از راهکار های دیموکراتیک و جلب رای مردم به قدرت سیاسی دست یابند. اما در مجموع نظر دولت افغانستان این بود که طالبان گروه مستقل نیستند و سراپا تحت کنترول دولت پاکستان اند. حامدکرزی بارها گفت که باید پاکستان تحت فشار قرار بگیرد تا مراکز طالبان را در خاک خود از بین ببرد. اگر این کار صورت گیرد، طالبان مجبور به تسلیم شدن به خواست های دولت افغانستان خواهند شد. چون امریکا از وارد آوردن فشار بر پاکستان خودداری ورزید، روابط میان امریکا و کرزی نیز به سردی گرائید. سرانجام کرزی گفت که کلید صلح افغانستان در اختیار امریکا و پاکستان است و تا صلح در افغانستان برقرار نگردد، قرارداد امنیتی با امریکا را امضا نخواهد کرد.

اشرف غنی بعد از رسیدن به قدرت، در ابتدا راه متفاوت از کرزی را در پیش گرفت و بعد از امضای قرارداد امنیتی تلاش نمود تا با نزدیک شدن با پاکستان، این کشور را ترغیب نماید تا طالبان را به میز مذاکره حاضر سازد اما چنین نشد. افشای خبر مرگ ملا محمد عمر موجب شد تا پاکستان نتواند نماینده گان طالبان را به مذاکرات چهارجانبه بیاورد و به این ترتیب روابط میان افغانستان و پاکستان بشدت تیره شد.

راهکارهای دولت پاکستان:

شورای عالی صلح نقشۀ راهی را در نوامبر ۲۰۱۲ به زبان انگلیسی منتشر ساخت که در آن آمده بود:

«در سال ۲۰۱۵ طالبان، حزب اسلامی و سایر گروه های مسلح سلاح را بر زمین خواهند گذاشت و از حالت جنگی به حالت گروه های سیاسی تغییر شکل خواهند داد و بصورت فعال در پروسۀ سیاسی مطابق به قانون اساسی به شمول انتخابات سهیم خواهند شد. سیستم سیاسی افغانستان دیموکراتیک و مبتنی بر مساوات خواهد بود که همه جهت ها برای رسیدن به اهداف خویش در یک همزیستی مسالمت آمیز و از طریق پروسۀ سیاسی مطابق به قانون اساسی در آن سهم خواهند گرفت. نیروهای خارجی افغانستان را ترک خواهند گفت و تنها نیروی قانونی برای تامین امنیت و مصئونیت مردم افغانستان، نیروهای اردوی ملی و پولیس ملی افغانستان خواهد بود.«  در این طرح جدول زمانی در پنج قدم پیش بینی شده بود که از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ باید پیموده شود. عربستان سعودی به جای قطر به عنوان محل مذاکرات صلح پیش بینی شده بود و پاکستان باید در این مذاکرات نقش محوری را برای آوردن طالبان به میز مذاکره به عهده می گرفت. اما چون در این طرح، خروج نیروهای خارجی از افغانستان به عنوان یک شرط عمده ذکر شده بود، روی کاغذ باقی ماند.

با توجه به مواقف طرف های درگیر جنگ در افغانستان، به نظر نمی رسد تا در آیندۀ نزدیک افغانستان شاهد پایان جنگ باشد اما ندای عقل سلیم اینست، در جنگی که به بُن بست رسیده، هیچ راهی جز مذاکره و تفاهم میان جهت های درگیر برای پایان جنگ وجود ندارد.