عبدالعلی‌کوهی/ استاد دانشگاه کابل افغانستان در یک سترون تاریخی قرار گرفته است، دعوای ترک و تازی، برتری جویی، ایستایی و توقف در گذرگاه تاریخ، از ویژه گی های این سرزمین است. به گفتۀ مولانا: ما هیچ وقت به وصل نرسیده ایم و تمام تلاش ها در برهوت این انزوای تاریخی به هدر رفته است. ما […]

عبدالعلی‌کوهی/ استاد دانشگاه کابل

افغانستان در یک سترون تاریخی قرار گرفته است، دعوای ترک و تازی، برتری جویی، ایستایی و توقف در گذرگاه تاریخ، از ویژه گی های این سرزمین است. به گفتۀ مولانا: ما هیچ وقت به وصل نرسیده ایم و تمام تلاش ها در برهوت این انزوای تاریخی به هدر رفته است.

ما در سرزمینی زنده گی می کنیم که با آن پیوند روحی نداریم، حتا از شنیدن نام ها و چهره های تکراری به ستوه آمده ایم. فضای فکری در این دیار مسموم گردیده است، همه در نجوای تنهایی خویش زمزمه می کنند، که ما را از این نمد کلاهی نیست.

ما همه روزه به موج می آمیزیم تا از غُل و زنجیر های که دست ها و پا های ما را بسته است فرار نماییم. فرار صدها هزار جوان، پیر و کودک حکایه از این دارد.

از فساد و فساد پیشه گان بسیار شنیده و گفته ایم؛ اما ماجرای فساد در افغانستان خیلی پیچیده است، نمی شود با چند ادارۀ فرمایشی و فرامین تقنینی جلو آن را گرفت. در سطح مدیریت افغانستان، افغان های بد فراوان داریم که از فضای به وجود آمده استفاده های زیاد نموده و می نمایند.

کسانی که در کشور رشوه می گیرند، دزدی می کنند، کار نمی کنند، کسانی که از مسوولان درخواست می کنند بدون کار به آنها پول بدهد نوعی از فساد آشکار است، ده ها نفر از این نوع را می شناسیم که در حکومت های گذشته به چنین کاری مشغول بودند و بد کسی است که درخواست آنها را می پذیرد.

اگر به قیاس یک و نیم دهۀ اخیر صحبت کنیم سر سلسلۀ همه این ها رئیس جمهور سابق حامد کرزی بود، از جیب بیت المال بی حساب به کام یارانش می ریخت و اگر نه این همه میلیونر امروز نمی داشتیم.

نتیجۀ این همه مکتب های خیالی، معلمان خیالی، افراد و اشخاصی که در پروژه های مختلف از جمله پروژۀ تذکرۀ الکترونیکی، پروژه های انکشافی وزارت خانه ها مصروف جمع آوری پول اند، از خانواده های سرشناس می باشند و یا در پیش سر آنها دست های قدرتمندی وجود دارد.

این ها همه از حکومت قبلی به ما به میراث رسیده است، فساد را در کشور کشت نمود. امروز آن نهال های که از طریق فساد به درخت تنومند تبدیل شده است، حذف شان در بدنۀ حکومت و پروژه های بزرگ ساختمانی، تدارکاتی و درآمدزا نه تنها مشکل خواهد بود؛ بلکه غیر ممکن به نظر می رسد.

حکومت گذشته عوض یک حکومت نیرومند و یک سیستم ورشکسته و انسان های فساد پیشه را در جامعه به میراث گذاشته است. فساد در افغانستان بسته به نظام سیاسی دارد، تا وقتی این ساختار ها عوض نشود، ما نمی توانیم یک جامعۀ سالم، و سازمان بی فساد داشته باشیم. نتیجۀ این همه اضراب های افغانستان، نبود امنیت، گسترده گی فساد و بی مبالاتی در نظام در زنده گی روزمره گی ما است.

یک چنین پدیده های منفی ما را درگیر مرداب نفس گیر کرده است. امروز در افغانستان تعدادی از جنگ تغذیه می کنند و این جنگ آنها را به کارتل های اقتصادی تبدیل کرده است. هستند کسانی که از آب گل آلود ماهی می گیرند. فساد، ناشی از فضای مسموم کننده است که آتش بیار آن، آنرا دست های پنهان می سازد.

فساد در همه سطوح، فساد در خانواده، محیط، ریاست و وزارت خانه ها، فساد در قرار داد های کلان، فساد در سیستم تدارکات که حلقات معین آن را در اختیار دارند.  فساد در افغانستان، فساد ساختاری است، بالطبیعه نسل جوان با فساد خو گرفته اند؛ زیرا از غذای ناپاک و حرام تغذیه می شوند، برخی وکلای پارلمان از طریق فساد به مجلس راه یافته است، برخی وزرا از طریق بازی های بزکشی و ریسمان کشی به کابینه رسیده است، بالاخره فساد در انتخابات ریاست جمهوری تعدادی را از کوخ به کاخ رسانده است، تا زمانی که یک چنین فساد ساختاری در کشور از بین برده نشود، به هیچ صورت ما نمی توانیم جلو فساد را بگیریم.

این فساد ساختاری است که نیروی بشری ما بالاتر از یک صد هزار انسان، اروپایی را که نه دیده و نه چیزی در مورد آن خوانده است، دیوانه وار و ناشیانه به آن دیار رو می آورند و جاذبه های این کشور ها آنها را با بدترین شرایط مواجه ساخته است تا به این سرزمین های موعود قدم بگذارند، از آب و هوای آن تنفس کنند و افتخار شهروندی آن را به دست آوردند و در سایۀ آزادی های بی حد و حصر این کشور ها لختی بیاسایند، این است مفهوم فساد در کشور که باید راه های بیرون رفت از آن جستجو گردد.