پوهنمل سید عنایت الله شاداب حوادث هول انگیز اخیر در زابل فراتر از جنایتی است که تصور آن در اذهان جوانه می زند، موج خروشان عدالتخواهی و فریاد های مظلومانه ای عدالتخواهانه ۲۰ عقرب/ ۱۳۹۴ را باید در روشنایی منطق حاکم بر سنت های تاریخ بخوانش گرفت. حکم منطق سنت های قانونمند تاریخ این است […]

پوهنمل سید عنایت الله شاداب

حوادث هول انگیز اخیر در زابل فراتر از جنایتی است که تصور آن در اذهان جوانه می زند، موج خروشان عدالتخواهی و فریاد های مظلومانه ای عدالتخواهانه ۲۰ عقرب/ ۱۳۹۴ را باید در روشنایی منطق حاکم بر سنت های تاریخ بخوانش گرفت. حکم منطق سنت های قانونمند تاریخ این است که حوادث اجتماعی در آغازین زاد روز خود تنها باعث آن می شود که احساس را بیافریند، نه چیزی بیشتر از آن.

اما بروز چنین حوادث و فاجعه های پیهم در یک جغرافیای سیاسی، موجب می شود که احاد جامعه را در برابر این گونه حوادث بسیج نماید و باعث موج خروشنده و مهار ناپذیری گردد که نمی توان با دیوار های ریگی جلو آن را گرفت.

حوادث فاجعه بار هلمند، بدخشان، کهندژ، ننگرهار، فاریاب، کنرها و… به مثابۀ همان سیل های اند که از جهات مختلف سرازیر شده و حادثۀ خونبار زابل تجمع گاه این سیلاب ها گردید و خیزش گاهی شد برای طوفان فراگیر کنونی که تحت عنوان عدالتخواهی، کابل را فرا گرفت و چون موج توفنده در حرکت شد، طوفانی که جلو آن را جز تصامیم مسؤلانه و عاقبت اندیشانه، چیزی دیگری نمی تواند بگیرد.

این طوفان اراده ها و فریاد های مظلومانۀ مردم این کشور، خود نمادی است از تجسم سنت های تاریخ که هیچ قدرتی را – جز تصامیم مسؤلانه و دور نگرانه – نمی توان سراغ داشت که جلو آنرا بگیرد و همه در برابر این امواج عدالتخواهانه، بسان خس و خاشاکی خواهند بود که در مسیر تند باد ها قرار گرفته اند و تر خشک را آتش خواهد گرفت.

باور این قلم بر آن است که تا هنوز هم فرصت از دست نرفته است و باید در گام نخست تصمیم قلع و قمع ریشه های فاجعه های خونین کنونی حاکم در کشور را به دور از هر نوع ملاحظات… اتخاذ و وارد عمل گردید. به باور این قلم، ‌تمسک دولتمردان به این منطق که به خاطر جلوگیری از تلفات غیر نظامیان در محل بحران، دست به اقدام نظامی نمی زنند، در ذات خود منطقی باشد پذیرفتنی.

ولی هرگاه استدلال به این منطق باعث قوت و ریشه دار شدن و تجدید نیروی دشمن گردد و در هر جای به فاجعه آفرینی از قبیل فاجعه های خونین یک سال اخیر، دست یازند، دولت و ارگان های دفاعی و امنیتی، به حکم این قاعدۀ فقهی در منظومۀ حقوق اسلامی » یتحمل الضرر الخاص لدفع ضرر عام «(ضرر خاص در برابر ضرر عام قابل تحمل می باشد)، ضرر های کوچک را متحمل گردند تا از وقوع همچو فاجعه ها جلوگیری شود. ادامۀ چنین سیاست ناکام باعث آن خواهد شد که مردم اعتماد خود را نسبت به دولت از دست دهند و موجب جوانه زدن های سوال های زیادی در اذهان احاد جامعه گردد، حالتی که امروز در میان مردم کندز، بغلان و… شاهد آنیم. وضع بغلان و کندز شکننده است و باید به پرسش های مردم دولت درست پاسخ گوید، و جلو هر گونه سوء تفاهمات قومی و مذهبی را از طریق قول و عمل در رسانه ها و ادارات بگیرد.

اگر خواهی امان از شر ماری

بود لازم بجای دم بریدن، سر بریدن

نکتۀ اخیر هم اینکه، شاید عناصری با استفاده از این تنور داغ نان برای خود پخته نمایند اما این امر نباید باعث راحت خاطر دولت مردان گردد.

سرچشمه شاید گرفتن به بیل

چو پُر شد نشاید گذشتن به پیل