نویسنده: وحید مژده از مدتی بدینسو خبر از درگیری میان طالبان و نیروهای منسوب به داعش در شرق افغانستان می رسد. شاهدان عینی از حضور گروهی تازه نفس با پرچم های سیاه در ولسوالی های مهمند دره، بتی کوت و سایر مناطق خبر می دهند. این گروه که مردم محل آنها را به نام داعش می […]

نویسنده: وحید مژده

از مدتی بدینسو خبر از درگیری میان طالبان و نیروهای منسوب به داعش در شرق افغانستان می رسد. شاهدان عینی از حضور گروهی تازه نفس با پرچم های سیاه در ولسوالی های مهمند دره، بتی کوت و سایر مناطق خبر می دهند.

این گروه که مردم محل آنها را به نام داعش می شناسند، با مردم تماس اندک داشته و اکثریت آنان با مردم سخن نمی گویند. آنها در هر محلی که حضور می یابند به مردم اعلام می دارند که کاری به کارمندان دولت، افراد پولیس و اردوی ملی که یونیفورم به تن نداشته باشند، ندارند و اگر این افراد به این روستا ها رفت و آمد کنند، خطری متوجه شان نخواهد بود. آنها فقط در جستجوی طالبان اند و آنها را در هرجایی که بیابند، خواهند کشت.

در جنگ میان این دو گروه، ظاهراً طالبان مجبور به عقب نشینی از بعضی مناطق شده اند. با وجود اینکه گروه منسوب به داعش، تا اکنون لااقل ده تن از طالبان را سر بریده اند، طالبان در ولایت ننگرهار تا اکنون در برابر آنان دست به اقدام جدی نزده و ترجیح داده اند تا عقب نشینی کنند.

کار این دو گروه فقط در جنگ در داخل افغانستان محدود نمانده است. چند روز قبل طالبان از ترور یکی از افراد مهم شان مولوی میراحمد گل هاشمی مسوول جهادی ولایت ننگرهار در شهر پیشاور خبر دادند. هرچند طالبان گروهی خاص را به ترور وی متهم نکردند اما در اعلامیۀ آنان این کار به دشمنان جهاد و اسلام نسبت داده شده بود. گفته می شود که وی بدست افراد وابسته به مولوی مسلم دوست ترور شده است. مولوی عبدالرحیم مسلم دوست یکی از اولین کسانی است که از افغانستان به رهبری داعش اعلام بیعت کرده در مصاحبه با بی بی سی گفته بود که، طالبان مزدوران پاکستان اند و ما با آنها می جنگیم.

اما طالبان در همه جا در برابر این گروه ضعیف عمل نکرده اند؛ در ولایت فراه یک گروه از افراد منسوب به داعش مورد حملۀ طالبان قرار گرفتند و همه کشته یا دستگیر شدند. طالبان که امسال عملیات بهاری را با نام عزم آغاز کرده اند، اکنون تحت فشار های روز افزون از جانب پاکستان از یکطرف و گروه تازه به میدان آمدۀ منسوب به داعش از جانب دیگر قرار گرفته اند. دولت پاکستان که می خواهد تمام مشکلات خود از جمله موضوع دیورند را با دولت وحدت ملی حل نماید، به ملا اخترمحمد منصور پیغام فرستاد که طالبان باید سه موضوع را بپذیرند: در مدت یک ماه جنگ علیه دولت افغانستان را متوقف سازند.

توافق نامۀ امنیتی پاکستان با دولت کابل را بپذیرند که برسمیت شناختن دیورند بخش مهم آنرا تشکیل می دهد.

مذاکرات مستقیم صلح با دولت افغانستان را تحت سرپرستی پاکستان آغاز کنند. ملا اختر محمد منصور تصمیم گیری در این مورد را بالاتر از صلاحیت خود دانست و گفت که در این مورد باید رهبر طالبان تصمیم بگیرد.

از طرف دیگر فرماندهان طالبان در شرق افغانستان مصرانه خواهان موقف روشن و واضح رهبری شان در مورد جنگ با گروپ های منسوب به داعش بودند. سرانجام فیصلۀ طالبان بر این شد که نامۀ به داعش بفرستد و این نامه نه از جانب رهبر طالبان، بلکه از جانب نایب وی ارسال گردد.

نامۀ ارسالی به امضای اختر محمد منصور به ابوبکر بغدادی را می توان نوعی اتمام حجت از جانب طالبان به داعش دانست. در این نامه تصریح شده که، موفقیت های طالبان در جنگ علیه امریکا به وحدت قیادت آنان مربوط بوده که ناشی از تجربۀ دوران جهاد است. در دوران جهاد علیه شوروی، تعدد گروه های مجاهدین موجب شد تا بعد از پیروزی، ثمرۀ جهاد این ملت و خون یک و نیم میلیون شهید با خاک یکسان گردد.

لحن نامه مودبانه است اما ظرافت هایی در آن نهفته است که می تواند هشدار تلقی گردد. مثلاً در نامه اشاره شده که رهبران بین المللی جهاد همه شاگردان مدرسۀ جهاد افغانستان اند. این اشاره تلویحاً به این معنی است که استادان شما شاگردان مجاهدین افغان اند و ما بر شما فضل تقدم داریم.

در نامه اشاره شده که ملامحمد عمر در نتیجۀ تصمیم و بیعت شورای اهل حل و عقد متشکل از ۱۵۰۰ نفر از علما به قیادت امارت برگزیده شده و شخصیت های بزرگ فقهی جهان اسلام چون الشیخ حمود بن عقلاء الشعیبی و رهبران جهادی مشهوری چون اسامه بن لادن این امارت را تائید و با قاید آن بیعت کردند. از فحوای کلام می توان چنین برداشت نمود که طالبان می خواهند به ابوبکر بغدادی بگویند که، ملامحمد عمر بعنوان امیرالمؤمنین توسط شورای حل و عقد متشکل از ۱۵۰۰ نفر شامل علما و مجاهدین افغان و عرب برگزیده شده بنا براین زعامت رهبر طالبان از مشروعیت برخوردار است اما ابوبکر بغدادی خلیفۀ خود ساخته است که در مورد انتخابش اجماع مسلمانان صورت نگرفته است.

در نامه آمده است که، در طول سال های گذشته دشمنان تلاش کردند تا صف واحد طالبان را متلاشی سازند اما موفق نشدند. در چنین شرایط حساس، یاران شما نباید دست به کاری بزنند که صف واحد جهاد از هم پراکنده شده و امید های دشمنان تحقق یابد. در نامه تاکید شده که از نظر امارت اسلامی، ایجاد گروه های موازی، مخالف جهاد، مجاهدین و مصالح اسلامی است. اگر در اینجا از طرف کسانی که خود را به شما منسوب می سازند، برای امارت اسلامی مشکلی بمیان آید، تمام مسلمانان جهان از شما ناراض خواهند شد.

در نامه از ابوبکر بغدادی خواسته شده که، تحت تاثیر مشورت های افراد مغرض قرار نگیرد و از فاصلۀ دور در مورد مسایل افغانستان قضاوت نه نموده و در امور افغانستان مداخله نه نماید.

اکنون باید دید که جواب البغدادی به این نامه چه خواهد بود؟ آیا وی افراد منسوب به داعش در افغانستان را از خود می داند و یا از آنان ابراز برائت می نماید؟ جواب به این سوالات می تواند برای آیندۀ جنگ و صلح در افغانستان مهم باشد.