عنایت در این اواخر، مقرری‌‍ های و ترفیعات تازه در وزارت دفاع ملی صورت گرفته است. به گفتۀ مقامات در وزارت دفاع ملی، این مقرری ها و ترفیعات به منظور سپردن کار به اهلش و تشویق مرفعین انجام شده است. اما خیلی ها بدین باور هستند که مقرری ها و ترفیعات جدید بیشتر با رعایت […]

عنایت

در این اواخر، مقرری‌‍ های و ترفیعات تازه در وزارت دفاع ملی صورت گرفته است. به گفتۀ مقامات در وزارت دفاع ملی، این مقرری ها و ترفیعات به منظور سپردن کار به اهلش و تشویق مرفعین انجام شده است. اما خیلی ها بدین باور هستند که مقرری ها و ترفیعات جدید بیشتر با رعایت سلیقه بازی ها و روابط شخصی صورت گرفته است.

مقرری های جدید در وزارت دفاع ملی، در حالی صورت می گیرد که افغانستان در بدترین شرایط امنیتی قرار دارد. تشدید حملات دشمنان افغانستان، در برخی ولایت ها به ویژه  شمال و شمال شرق نگرانی های جدی را به بار آورده است. در حالیکه نیروهای امنیتی مصمم اند، در برابر دشمنان مردم افغانستان دلیرانه برزمند، اما به باور خیلی ها ارادۀ قاطع در سطح رهبری حکومت وحدت ملی، برای سرکوب مخالفان مسلح وجود ندارد. رخداد های قندز، بدخشان، بغلان و فاریاب نشان می دهد که حکومت نتوانسته، نقاط قوت و ضعف دشمنان را شناسایی و مطابق به آن، برنامۀ عملیاتی و راهبردی داشته باشد. بازی با ارادۀ مردم و ادای خیمۀ شب بازی ها به دشمنان مردم افغانستان جرئت بیشتر داده است، تا هر کاری که دل شان خواست انجام بدهند.

برخوردهای مسلحانه در حالی با گذشت هر روز افزایش می یابد که وزارت دفاع (وزارت جنگ) هنوز وزیر ندارد و توسط سرپرست اداره می شود. این سرپرست به حدی نزد رئیس جمهور محبوب است که گویا فاتح جنگ دوم جهانی باشد! در حالیکه این سرپرست به ادبیات و ترمینالوژی جنگ و صلح آشنا نیست، رئیس جمهور غنی از او، فیلد مارشال ساخته و همواره در سخنرانی هایش برخلاف افکار عمومی، تمجید و تقدیرش نموده است.

سوال اساسی این است که آیا بزرگواران در حکومت وحدت ملی این را می دانند که پراگندگی در تصمیم گیری های سکتورهای امنیتی، اعمال سلیقه ها و خویش خوری ها پراستیژ و ابوهت این نیروها را تقلیل می دهد؟ در حالیکه مردم به نیروهای امنیتی باور دارند، اما با گذشت هر روز انتظار مردم به حد اقل نزدیک می شود. تصمیم گیران در نیروهای امنیتی باید بدانند که برخورد سلیقه‌ای با این سکتورها در تضاد با منافع ملی است. در کنار مقرری ها ترفیع و تقاعد یک اصل پذیرفته شده در تمام نظام های منسجم دنیا است. به نظر من، ترفیعات اخیر در وزارت دفاع ملی تمام نورم های پذیرفته شده را زیر پا نموده و جز حاتم بخشی هایی بیش، چیزی دیگری نیست.

برخی آقایانی که رتبه های جنرالی را سرشانه می کنند و دوست دارند که مردم جنرال شان خطاب کنند، گاهی فکر کرده اند که لیاقت و شایستگی جنرال شدن را ندارند؟ جنرال، یعنی سنگردار و سنگر شکن را گویند. اگر مقرری ها و ترفیعات بدینگونه ادامه یابد، پی‌آمد مثبتی نخواهد داشت!