وحید مژده علی اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از شخصیت های مهم سیاسی ایران در سن ۸۲ سالگی در اثر سکتۀ قلبی جهان را وداع گفت. او از سال ۱۳۵۹ الی ۱۳۶۸ رئیس مجلس شورای اسلامی و در سال های ۱۹۸۹ الی ۱۹۹۷ چهارمین رئیس جمهور ایران برای دو دورۀ پیهم بود. در دوران جنگ ایران […]

وحید مژده


علی اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از شخصیت های مهم سیاسی ایران در سن ۸۲ سالگی در اثر سکتۀ قلبی جهان را وداع گفت. او از سال ۱۳۵۹ الی ۱۳۶۸ رئیس مجلس شورای اسلامی و در سال های ۱۹۸۹ الی ۱۹۹۷ چهارمین رئیس جمهور ایران برای دو دورۀ پیهم بود. در دوران جنگ ایران و عراق وی در مقام نمایندۀ رهبر انقلاب ایران در شورای عالی دفاع، فرماندهی نیروهای مسلح ایران را به عهده داشت. بعد از تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام به حیث رئیس این نهاد تعیین گردید و تا دم مرگ در این مقام باقی ماند.

رفسنجانی در آغاز انقلاب ایران از شخصیت های تندرو نظام و مورد اعتماد آیت الله خمینی بود. او از فراز ونشیب های زنده گی سیاسی خویش تجاربی اندوخت که در اواخر از وی به عنوان یک چهرۀ نسبتاً اصلاح طلب نام برده می شد. کسی که اصلاح طلبان به وی امید بسته بودند و بنا براین مرگ وی را می توان واقعه ای مایوس کننده برای جناح میانه رو در داخل نظام جمهوری اسلامی ایران دانست.

به عنوان یک کشور همسایه، تغییرات ایران روی کشور ما نیز تاثیرگذار بوده است اما این تاثیر در دو دور ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی چگونه بوده است؟ نگاهی کوتاه به این تاثیرات می اندازیم.

آغاز دور اول ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی مصادف به خروج نیروهای اتحاد شوروی از افغانستان بود که گمان می رفت با خروج نیروهای ارتش سرخ، حکومت داکتر نجیب الله سرنگون گردیده و حکومت مجاهدین جانشین آن خواهد شد. این در حالی بود که جمهوری اسلامی ایران، به دلیل جنگ هشت ساله با عراق از وقایع افغانستان بدور مانده بود.

سلاح های ارتش عراق ساخت اتحاد شوروی بود و ایران برای این که از کمک های بیشتر ماسکو به عراق جلوگیری نماید، تلاش نمود تا با شوروی نزدیک گردد. این وضع موجب شد تا جنگ با نیروهای شوروی در مناطق مرکزی افغانستان فروکش نماید. از جانب دیگر فشار هایی بر گروه های هفت گانۀ مجاهدین که در ایران نیز دفتر داشتند بیشتر شد.

اولویه روه محقق فرانسوی در مورد این معاملۀ ایران و شوروی می نویسد:

»… در افغانستان برخلاف وضع حال دیگری داشت زیرا مطابق به معامله ای که بین شوروی و ایران صورت گرفته بود، شیعه های افغانستان از جنگیدن علیه روس ها دست می کشیدند در مقابل شوروی از حمایه نمودن عراق اجتناب می ورزید، بنا براین در این کشور نوعی تعادل برقرار گردید.«

 (شکست اسلام سیاسی – اولویه روه- ترجمۀ عبدالکریم خُرم- ص ۲۲۸)

دور ماندن از وقایع افغانستان در طول هشت سال، وضع را به ضرر ایران تغییر داده بود و بخصوص که نیروهای اتحاد شوروی نیز بعد از امضای قرارداد ژنو، آمادۀ خروج از افغانستان بودند. برداشت ایران از وضع در افغانستان این بود که پاکستان و عربستان سعودی توانسته اند در میان گروه هایی از مجاهدین افغان نفوذ گسترده بدست آورند. ایران برای جبران این عقب مانی، راه چاره را در نزدیک شدن به حکومت داکتر نجیب الله در کابل دید و این کار در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و به دستور وی صورت گرفت.

سیاست خارجی ایران در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی از حالت ایدیولوژیک بیرون آمد و وزنۀ منافع ملی در آن سنگین تر شد. اسناد وزارت امور خارجۀ افغانستان در آن دوران شاهد بر تماس های مقامات ایران با حکومت داکتر نجیب در کابل است و نشان می دهد که ایران حکومت داکتر نجیب الله و یا حکومتی شبیه به آن را به حکومت مجاهدین سنی مذهب، ترجیح می داد.

اما میان حکومت داکتر نجیب و ایران یک مشکل وجود داشت که مقامات ایرانی نمی توانستند آن را به صراحت بیان نمایند و آن این بود که ایران دیگر نمی خواست پشتون ها را بر اریکۀ قدرت در افغانستان ببیند اما چون داکتر نجیب پشتون بود، مقامات ایرانی این تمایل را فقط با اعضای غیر پشتون حکومت کابل در میان می گذاشتند که به ستمی ها مشهور بودند. مقامات ایرانی در جلساتی که تحت عنوان مجمع شیعیان افغانستان در تهران برگزار می شد، به رهبران شیعۀ افغان توصیه می کردند تا خواست های خود را نه در قالب مذهب، بلکه در چهارچوب خواست های قومی مطرح سازند و با گروه های غیرپشتون هماهنگ باشند.

مقامات حکومت کابل اما تلاش داشتند تا همیشه در ملاقات با مقامات ایرانی، در مورد خطر وهابیت با آن ها سخن بگویند و نقش عربستان سعودی در کمک به مجاهدین را یک خطر مشترک برای هردو کشور معرفی نمایند.

در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی فضای روابط میان دو کشور گرم تر شد و حتی این فرصت فراهم آمد تا داکتر نجیب الله به رئیس جمهور ایران نامه بفرستد و از وی بخواهد تا در جهت بازگردانیدن کرسی افغانستان در کنفرانس کشور های اسلامی به حکومت کابل با افغانستان همکاری نماید. کار به تماس های مخفی محدود نماند و در اواخر ماه عقرب سال ۱۳۶۹ داکتر نجیب الله به ایران سفر کرد و به این ترتیب از رابطۀ ای که تا آن زمان پنهان بود، پرده برداشته شد.

این سفر زمانی صورت گرفت که داکتر نجیب از سفر به سویس به کابل باز می گشت و طیارۀ حامل وی در میدان هوایی مشهد بر زمین نشست. جنتی استاندار (والی) استان خراسان به نماینده گی از هاشمی رفسنجانی از داکتر نجیب الله استقبال نمود. در گزارش وزارت خارجۀ افغانستان آمده است که، استاندار خراسان ضمن خوش آمد گویی به داکتر نجیب الله ابراز امید نمود که در آینده از (آقای دکتر) در تهران بصورت رسمی استقبال صورت گیرد.

ایران در کنفرانس ژنو در مورد افغانستان که به خروج نیروهای اتحاد شوروی از افغانستان انجامید شرکت نکرد. داکتر نجیب الله در سفر به مشهد به استاندار خراسان گفت که، پاکستان قرارداد ژنو را امضا کرد اما ایران به آن عمل می کند.

ایران در به میان آوردن ائتلافی که به سرنگونی رژیم داکتر نجیب الله انجامید نقش داشت که برنامۀ بنین سیوان مواجه به شکست شد و بعد از آن نیز در جریان جنگ های تنظیمی در به میان آوردن ائتلاف ها میان گروه های جنگی سهم گرفت، این تحولات در زمان ریاست جمهوری رفسنجانی اتفاق افتاد که سرانجام به ظهور طالبان انجامید.