تکساری در نتیجۀ کودتای هفت ثور ۱۳۵۷ و درپی تحولات سیاسی این کودتا در افغانستان، حزب دیموکراتیک خلق در کشور به قدرت رسید و در نتیجه فشارهای مجاهدان افغانستان سرانجام این کشور در شش جدی ۱۳۵۸ به اشغال ارتش سرخ اتحاد شوروی درآمد. به خاطر نجات افغانستان از این اشغال جهاد و مقاومت در برابر […]

تکساری

در نتیجۀ کودتای هفت ثور ۱۳۵۷ و درپی تحولات سیاسی این کودتا در افغانستان، حزب دیموکراتیک خلق در کشور به قدرت رسید و در نتیجه فشارهای مجاهدان افغانستان سرانجام این کشور در شش جدی ۱۳۵۸ به اشغال ارتش سرخ اتحاد شوروی درآمد. به خاطر نجات افغانستان از این اشغال جهاد و مقاومت در برابر این اشغال شکل گرفت. قدرت دینداری،  اتحاد اقوام و بافت ساختاری افغانستان جهاد را در افغانستان به پیروزی رساند.

بعد از اشغال افغانستان توسط اتحاد شوروی و حضور بیش از یکصد هزار ارتش این کشور در شهر ها، قریه ها و ولسوالی های افغانستان قوی ترین جریان های اسلامگرا، که از بطن جامعۀ افغانستان ظهور نموده بود، با این اشغال به مقابله پرداختند. اسلامگرایان افغانستان در پوشش تنظیم های جهادی متحد گردیدند و جریان جهاد و مقاومت را در افغانستان سراسری نمودند.

پس ازاین اشغال جریان های اسلامی و حزبی متعددی در افغانستان به وجود آمد، که علت آن تنوع قومی و مذهبی در این کشور بوده است. این تنظیم های دوران جهاد و مقاومت امروز در پوشش احزاب اسلامی فعال می باشند. جریان های اهل سنت و تشیع هردو در براندازی قوت های اشغالگر سهم داشتند. در دوره های جهاد یکنوع هماهنگی میان جریان های اسلامگرای سنی و شیعی وجود داشت و هردو تفکرات خود را از نظر فکری در خصوص جهاد و مبارزه با اشغال گران نزدیک نموده بودند که ضمانت اجرایی پیروزی جهاد گردید.

هردو جریان اسلامگرا در برابر افکاری که جامعۀ اسلامی را تخریب و منحرف می نمود، متحد عمل می نمودند. اهداف تنظیم های جهادی و در کُل مجاهدان کشور بیرون راندن قوت های اشغالگر از افغانستان بوده است. در برنامۀ عملی آن ها بازگشت به اصول اسلامی و مبارزه با بی دینی و مادی گری که از سوی مارکسیت ها تبلیغ می گردید، وجود داشت.

در نتیجۀ جهاد مردم افغانستان نه تنها رژیم دست نشاندۀ کابل سقوط نمود، بلکه در جغرافیای دنیا نیز تغییرات اساسی به میان آمد و ختم جهاد مردم افغانستان همان ختم جنگ سرد در جهان است، که امروز نظر به دلایل چندی دوباره در حال شکل گیری است. جهاد مردم افغانستان جریان آزادی خواهی و استقلال طلبی را در جهان زنده نمود و افغانستان از انزوای سیاسی بیرون آورده شد و در محراق توجۀ جهان قرار گرفت.

باید گفت که پس از سرنگونی رژیم دست نشانده توسط مجاهدان و مقاومت گران، حکومت اسلامی نظر به دلایل فراوان در برقراری نظم و امنیت و ایجاد حکومت حق و عدالت و آنچه را در آغاز جهاد عنوان نموده بودند، به آن دست نیافتند و این کار را می توان در دخالت های آشکار بیگانه گان و همسایه ها سراغ کرد. پس از پیروزی جهاد مردم افغانستان تلاش های زیادی صورت گرفت تا جریان های اسلامی به بیراهه کشانده شود.

غرب به سرکرده گی امریکا و متحدانش تلاش نمود تا مجاهدان را بدنام و برای اسلام گرایان و احزاب جهادی لقب تفنگ سالار و افراطی داده شود و مجاهدان را انسان های بدوی و فاقد ظرفیت در حکومت داری به جهان معرفی نمایند و تا حدی در این برنامه های خود آن ها پیروز گردیدند.

به هر صورت احزاب جهادی بزرگترین قدرت اتومی تا دندان مسلح اتحاد شوروی را به زانو در آوردند، که بزرگترین دست آورد نظامی بعد از جنگ جهانی دوم در قرن بیستم می باشد. در قرن بیستم سه جنگ بزرگ رخ داده است، که شامل جنگ جهانی اول، دوم و جهاد مردم افغانستان در برابر بزرگترین ابر قدرت زمان، یعنی اتحاد شوروی می باشد. امروز کسانی که دنیا را با چشمان مور می بینند این حادثۀ بزرگ را خیره سرانه به چشم کم می بینند. جریان های فکری و سیاسی اسلامی در افغانستان با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی افغانستان پس از کودتای کمونیستی، هرچند ریشه های در گذشته داشته اند، تحرک بیشتر یافتند و این جریان ها به مبارزه مسلحانه در برابر اشغالگران پرداختند.

مجاهدان به برخی از اهداف خود که همان اخراج نیرو های اشغالگر در افغانستان بودند، پیروز گردیدند و به تاریخ ۸ ثور آخرین بساط حاکمان کابل را از کشور برچیدند؛ اما به دلایلی نظیر: جنگ های تحمیلی، اختلافات حزبی و انحصار طلبی، مداخلات و توطئه های بیگانه گان و… نه توانستند قدرت را در خود حفظ کنند و اهداف خود را تطبیق نمایند، که نتیجه اش ورود طالبان در قسمت های بزرگ از افغانستان و سرانجام حضور ناتو در این کشور گردید، که این قصه سر دراز دارد.

باید گفت که افغانستان به جنبش جهادی، دیدگاه ها و آرمان های جهانی داد و بحث جهادی فرا ملی بعد از اشغال ارتش سرخ در سال ۱۳۵۸ در افغانستان در این سرزمین کاشته شد. هر قدر سال ها سپری گردد، نفرت مردم افغانستان در برابر اشغالگران کاسته نخواهد شد؛ زیرا تمامی دشواری های موجود کشور ما از همین اشغال ریشه می گیرد. جریان های افراطی و سرکوب گر، که امروز افغانستان و برخی از کشور های اسلامی را هدف قرار داده اند، ریشه در همین اشغال دارد. امروز بسیاری از چهره های حزب دموکراتیک که در قید حیات اند، اشغال اتحاد شوروی و برنامه های حزب شان را به نقد می کشند وآن را یک حرکت ناشیانه، غیر علمی و منطقی عنوان می نمایند.

وقتی انقلاب فرهنگی در سال ۱۹۶۶م در چین آغاز شد و ده سال را در بر گرفت در نتیجۀ این انقلاب میلیون ها انسان در محضر عام کشته شدند. عادات، تقالید، دین و فرهنگ گذشته ها مورد تخریب قرار گرفت که بدترین نوع جنایت در قرن بیست گفته می شود. نسل جوان امروز چین این دهۀ فرهنگی را در چین یک جنایت آشکار توصیف می کنند و از همین رو جنبش های مدنی در چین در حال زبانه کشیدن است. حزب دموکراتیک خلق افغانستان آنچه را که در چین انجام پذیرفته بود، آن ها در افغانستان انجام دادند.

هزاران انسان به جرم دینداری و تمسک به دین شهید شدند و انواع جنایت را در کشور تجریه کردند. اکنون وقت آن فرا رسیده است که رهبران این حزب به اعمالی که انجام داده اند، در گام نخست اعتراف کنند و در گام دوم از مردم معذرت بخواهند، زیرا جنایاتی که این حزب بر مردم تحمیل نمود، در تاریخ نیم قرن اخیر مردم افغانستان بی سابقه است و تمام مشکلات سیاسی ما از اعمال ناشیانه و نابخردانۀ این حزب و اشغال اتحاد شوروی به این کشور ریشه می گیرد.

تا وقتی انسان های آزاده وجود دارد، خاطرات جهاد و مقاومت مردم افغانستان وجود خواهد داشت. باید پیروزی جهاد را گرامی داشت و از آن پاس‌داری نمود، تا الگوی برای نسل های پسین ما گردد.